بهره گیری صحیح از منابع انسانی به عنوان عامل اصلی رشد و یا افول یک بنگاه اقتصادی با آگاهی از علوم مدیریت منابعانسانی و روانشناسی صنعتی امکان پذیر است.کارکنانی که در سازمان دارای تعهد سازمانی (به ویژه تعهد عاطفی) پایینهستند، بهره وری لازم را نخواهند داشت. به همین دلیل، سازمان ها باید درصدد یافتن راهی برای افزایش تعهد سازمانی ودر نتیجه ترک اختیاری سازمان توسط کارکنان و نیز افزایش میزان بهره وری و بهبود عملکرد آنها باشند. سازمان هایامروزی دریافته اند که رویه ها و ساختارهای سنتی،دیگر یارای مقابله با رقابت های روزافزون،تلاطم،پیچیدگی و تغییراتپرشتاب محیطی را ندارند.همچنین ضرورت پاسخ گویی مناسب و موءثر به تهدیدات وبهره مندی از فرصت های متنوع ومتغیر در محیط،مدیران را ناگزیر به پذیرش و تعهد به اصول تغییر سازمانی،انتخاب استراتژی مناسب برای بازآفرینی رویهها،ساختارها و راهبردهای سازمانی و اعمال
مدیریت تغییر نموده است. با اینکه بسیاری از افراد و سازمان ها به ضرورتتغییر مثبت و رو به جلو اعتقاد دارند ولی در عمل قادر به ایجاد تغییرات نیستند و بسیاری ازپروژه های تغییر در عمل بهشکست می انجامد.
مدل آدکار یکی از مدل های بسیار موفق در حوزه
مدیریت تغییر می باشد که از مولفه های آگاهینسبت به ضرورت تغییر، تمایل به حمایت و مشارکت در تغییر، دانش نحوه تغییر، توانایی پیاده سازی تغییر و تقویت و حفظتغییر تشکیل شده است. طبق پرسشنامه توزیع شده در بین 24 نفر ازکارکنان موسسه آموزش عالی سناباد که به صورتسرشماری انجام گشته به ترتیب توانایی، دانش، تقویت،آگاهی و تمایل بیشترین اثرگذاری را درتغییر بوجود می آورند.