مقاله حاضر به بررسی اهمیت
نگاشت دراستعاره های مفهومی می پردازد. چهارچوب نظری این پژوهش، نظریه معاصر استعاره مفهومی در زبانشناسی شناختی است. هدف این پژوهش تبیین جایگاه
نگاشت در ارتباطات اجتماعی و بیان اهمیت آن در فرایند تفهیم و تفاهم میان افراد یک جامعه و یا جوامع مختلف با توجه به زمینه های فرهنگی موجود میان آنها است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از مطالب مطرح شده توسط اندیشمندان و صاحب نظران عرصه زبان شناسی شناختی، مفاهیم
نگاشت و نام
نگاشت در
استعاره های مفهومی تا حد توان، بحث و بررسی شود. روش انجام این پژوهش به صورت کتابخانه ای و با توجه به مکتوبات در دسترس میباشد. به منظور ارایه بهتر مفاهیم از نمودارهای کووچش 2010 و تریم 2011 استفاده شده است. براساس توضیحات ارایه شده، اصطلاح
نگاشت مفهومی در اینجا نماینده انواع مختلف انتقال است که میان دو حوزهمفهومی شناختی مبدا و مقصد در ذهن انجام می شود. یافته های این پژوهش نشان میدهند که
نگاشت مفاهیم، پایه های اصلی تفکر بشری را تشکیل میدهد و در تبیین اهمیت
نگاشت می توان با استناد به کهن الگوی اسطوره ادیپ کوچش 1393-25 فاصله بین مرگ و زندگی را در برخی موارد پیش بینی کرد.