تحلیل انقلاب و تحولات لیبی پس از قذافی

سقوط رژیم اقتدارگرا و قبیله محور قذافی پس از کشته شدن وی در جریان جنگ داخلی لیبی به دست انقلابیون، پرسش از آینده ساختار سیاسی این کشور را جلوهگر ساخت. قذافی در طی چهار دهه حکومت فرد محور خود با سیاستهایی چون نابودی هر نوع گروه اجتماعی خود بنیاد، نابودی هر نهاد سیاسی و ملی در برابر قبیله گرایی و جلوگیری از چرخش نخبگان، جامعه ای از هم گسیخته، واگرا و مضمحلی به ارث گذاشته است. تحولات شمال افریقا و خاورمیانه و خیزش مردمی در ماه های اخیر در این منطقه و به دنبال آ ن نحوه برخورد و اقدام جامعه بین المللی در حمایت یا عدم حمایت از غیر نظامیان در برابر سرکوب و رفتارهای غیرمسیولانه حکام و رهبران کشورهایی که با خیرش های مردمی مواجه ه هستند. در این راستا نوشتار حاضر سعی دارد با محوریت این سوال که عوامل بحران وشکل گیری جامع مدنی در لیبی چیست و مهم ترین عوامل بحران پیش روی این کشور مورد بررسی قرار گیرد. پاسخ موقت به این پرسش آن است که نوع ساختار اجتماعی لیبی که برساخته ارتباط قبایل مختلف در این کشور است و نابودی هر نوع نهاد اجتماعی و سیاسی در دوران حکومت قذافی در کنار عوامل داخلی که شامل اوضاع اقتصادی و وضعیت سیاسی وظهور جناح تکنو کرات در هییت حاکمه لیبی می باشد وعوامل خارجی که به حادثه یازدهم سپتامبر. سقوط صدام و. . . . اشاره دارد که باعث شده تا تعادل بخشی و اجماع بین گروه های متضاد سیاسی انجام نگیرد که در نتیجه رسیدن به سامان لیبی سخت شود

Keywords:

لیبی , تحولات لیبی پس از قذافی , جنگ داخلی نهاد سیاسی