عدالت اجتماعی از مفاهیم مقدس و والایی است که قرآن کریم آن را به عنوان یکی از هدف های بعثتانبیاء بیان فرموده است. در مباحث مدیریتی نیز باید مدیر جامعه اسلامی سعی نماید امکانات و شرایط برابربرای پیشرفت و تعالی همگان فراهم آورد تا هر کس بدانچه استحقاق آن را دارد، دست یابد. در وضعقانون و اجرای آن به مساوات رفتار شود و تبعیضی بر هیچ کس روا داشته نشود. اصل
عدالت باید در تمامارکان و شیون اداره امور جاری باشد تا اهداف دولت اسلامی به درستی تحقق یابد. کسانی می توانندپایبند به
عدالت در اداره امور باشند، تبعیض روا ندارند و هر کس و هر چیز را در جای خویش و بنا براستحقاق بنشانند که اولا
عدالت را در خویش تحقق بخشیده باشند و خود را ملزم به
عدالت کرده وعدالت برای آنان لقلقه زبان نباشد. زیرا اگر چنین نباشد
عدالت خواهی معنا نمی یابد. زمامدارانیمی توانند ارزش های دینی را بر پا دارند و امنیت بایسته برای تعالی فرد و جامعه را، در وجوه گوناگون، مهیادارند و اهداف دولت اسلامی را به درستی پی گیرند که به
عدالت متصف بوده و خویشتن را وقف رضایخدا کرده باشند. در این تحقیق تلاش شده است
عدالت اجتماعی را که از اهمیت فوق العاده ای درمدیریت اسلامی برخوردار است بررسی و ابعاد و شاخص های آن، با مراجعه به منابع دینی استخراج شود.