به لحاظ هستی شناختی تعلق به مکان و دلبستگی به آن و حفاظت از آن یک نیاز مهم انسانی است. مفهوم هویت مکانی یا
حس مکان درباره کیفیت رابطه انسان و مکان و شکل گیری هویت مکانی و اثربخشی آن در مورد هویت فردی و اجتماعی انسان بحث میکند. از منظر مورخان ملیتپژوه، ایران به همراه معدودی کشورهای تاریخی، از هزاره های گذشته دارای تعلقات نیرومند سرزمینی و اندیشه دفاع از
مرز و حدود و ثغور آن بوده است. بسیاری از این اندیشه های تعلق مکانی و دفاع از مرزها در اساطیر ایرانی تبلور یافته است. این
اسطوره ها که از
اسطوره آفرینش تا
اسطوره های تقسیم جهان و جنگهای سرزمینی ایران و توران را شامل میشود، یکی از عناصر اصلی و پابرجا، مفهوم جغرافیایی و مکانی و دفاع از سرحدات یا
مرز است. سرزمین ایران از منظر آفرینش در مرکز جهان قرار گرفت. اصطلاح
ایرانشهر و تقسیم جهان به دست فرزندان فریدون هم، تاکید دیگری بر تعلقات سرزمینی و دفاع از مرزهای آن است. با پیدایش ایده
ایرانشهر یا قلمرو سرزمینی ایرانیان، هویت سرزمینی امپراتوری ایران بسیار برجسته تر شد. قرار گرفتن ایرانیان در همسایگی با تورانیان در تاریخ اسطورهای و با روم و هیاطله یا ترکان در دوران تاریخی که در بسیاری از دورههای تاریخی برای حفظ سلطه و تداوم آن بر سرزمین های
ایرانشهر در حال جنگ و دفاع با اقوام مهاجم بودند، مفهوم تعلق سرزمینی و مکانی را، بیش ازپیش تقویت میکرد. از همین زمان مفهوم سرحد یا
مرز و دفاع از حدودوثغور ایران شهر زاده میشود. این اساطیر در دورههای متعدد تاریخی از عصر باستان تا دوران حاضر در منابع تاریخی، جغرافیایی و ادبی بازتعبیر و بازورایت شده و در بازتولید حس مکانی و تعلق سرزمینی نقش بارزی ایفا کرده است. این مقاله بر آن است که تعلقات مکانی و اندیشه دفاع از مرزهای ایرانی را از منظر اسطورهای و بازتولید آن در دوره های تاریخی با روش تحلیل تاریخی بررسی نماید.