هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه هوش فرهنگی و یادگیری بوده است. اندیشمندان از دیرباز به اهمیت یادگیری و ضرورت شناخت آن پی برده اند. به طوری که تاریخچه بررسی یادگیری به 2400 سال قبل یعنی دوران افلاطون و ارسطو باز می گردد. افلاطون معتقد بود که دانش ارثی است لذا آن را یکی از اجزاء طبیعی ذهن آدمی می دانست. به باور افلاطون، آدمی از راه اندیشیدن درباره محتوای ذهن خود کسب دانش می کند. از سوی دیگر، ارسطو معتقد بود که دانش، نتیجه تجربی حسی است و ارثی نیست عقاید این دو دانشمند در طول تاریخ طرفداران و مخالفینی داشته و اغلب نظریه های معاصر یادگیری که روان شناسان مختلف در تعریف و تبیین یادگیری مطرح کرده اند، ریشه در یکی از این دو دیدگاه دارد و در هر دوره، یکی از این دو دیدگاه غالب بوده است همان طور که افراد از نظر ظاهری باهم متفاوتند از نظر خصایص روانی مانند هوش، استعداد و رغبت هم تفاوتهای آشکاری در افراد وجود دارد. در×دنیای×انسانها،×مفاهیم×هوش،×یادگیری×و×دانش،×به×عنوان×تعامل هایی×درهم تنیده×و×برهم کنشگر،×همواره×موردتوجه×و×علاقه×روانشناسان×بوده اند.×به×دیگر×سخن،×لازمه×یادگیری×در انسانها×برخورداری×از× میزان×مطلوبی×از×بهره×هوشی×است