مراتب رسیدن به کمال انسانی و وصال حق، موضوعی است که همواره مورد نظر
عرفان اسلامی بوده است که سابقه آن به مکتب های عرفانی قبل از ا سلام باز می گردد. یکی از آثاری که ان سان را در جهت ر سیدن به کمال و و صال حق رهنمون می سازد،
هفت وادی معرفت عطار است که هفت مرحله از سلوک عرفانی ا ست و سبب می شود با گذشتن ازآنها به خودشناسی و خداشناسی بپردازیم.در شعر عرفا و حکمت حکیمان ایرانی می توان وجوه مشترک بسیاری یافت که شاید در منظر اول جلوه نکند، اما با کمی کنکاش در باطن تعاریف و استعارات و نیز توجه به عصر و زمان مولف و همچنین حالات شخصی وی تا حدودی میتوان به این وجوه مشترک دست یافت. در این پژوهش ما در پی یافتن وجوهاشتراک و مقایسه ی
هفت وادی عطار نیشابوری در منطق الطیر و
هفت خوان رستم در شاهنامه حکیم ابوالقاسم
فردوسی هستیم. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که عطار و حکیم
فردوسی هر دو در خراسان و با
عرفان و آیین ایرانی رشد یافته و از این جهت می توان به شباهت هایی در اندیشه و
عرفان این دو عارف و شاعر پی برد که البته این شباهت در آثارشان نیز هویدا ست. فردو سی در هفت خوان رستم، مراحل هفتگانه سلوک عرفانی ر ستم دستان را برای رسیدن به هدف نهایی، که همان آزادی کیکاوس از بند است را به تصویر می کشد، اما هدف نهایی سیر سلوک هفت گانه عطار، یافتن سیمرغ جهت پاد شاهی بر شهر مرغان است. گرچه در هر دو اثر، عدد هفت، مراحل گذر از سختی ها و رسیدن به سرمنزل مقصود است اما تفاوت های مفهومی بسیاری در این مراحل وجود دارد که در این مقاله به آنها پرداخته خواهد شد.