بررسی نمادشناسی فره وشی به عنوان رسانه در نقش برجسته های تمدن باستانی ایران (مطالعه موردی تمدن عیلام باستان و هخامنشیان)

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,356

This Paper With 10 Page And PDF and WORD Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

GRAPHIC02_010

تاریخ نمایه سازی: 5 آبان 1397

Abstract:

بعد از نقوش روی سفال در قدیمی ترین تمدن های بشری نقش برجسته ها بیشترین آثار به جای مانده از تمدن های کهن بشری مخصوصا در آسیا می باشد. نقش برجسته های باقی مانده از تمدن های باستانی برای انسان امروزی به عنوان یک رسانه پیامی را انتقال می دهد. نماد فروهر در تمدن عیلام باستان تحت عنوان ریخت، یکی از این رسانه ها است که حاوی پیام است. در اوایل دهه 1960 نظریه تحول تاریخی بر مبنای ارتباطات مطرح گردیدکه در آن انسان ها در جوامع اولیه ارتباطات صمیمانه ای داشتند. ارتباطات رو در رو برقرار می شد و مبنای آن حواس انسانی بود و تمام حواس انسان به کار گرفته می شد وجود انسان کامل و اصیل نشان می داد. رسانه همان پیام است یعنی صورت بر محتوی رجحان و برتری دارد و شیوه های نشر هر فرهنگ بر محتوی آن تاثیر دارد.این پژوهش با هدف بررسی نماد فره وشی به عنوان رسانه در نقش برجسته های تمدن باستانی ایران، با روش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای در پی پاسخگویی به پرسش های ذیل انجام پذیرفته است:1- ویژگی های بصری نماد فره وشی در تمدن باستانی ایران چگونه است 2- هم نشینی فروهردر تمدن عیلام، هخامنشی با بین النهرین و مصر تحت عنوان یک رسانه گرافیکی چگونه با هم تامل دارد نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین النهرین تا تمدن ایران این ویژگی ها متکامل تر شده است و قوام بیشتری یافته است بدین مضمون که شکل های ساده و خام دستانه فروهر در تمدن بین النهرین جای خود را به همان شکل اما با ویژگی های منحصر به فردتری در تمدن عیلام و هخامنشی پیدا کرده است بدین ترتیب می توان گفت یک پیام ساده از ساده از دروان قبل به یک پیام پیچیده تر و منحصر به فردتری در تمدن بعدی خود منجر شده است این پیچیدگی رسانه ای را با تطبیق نقوش برجسته فروهر در بین النهرین و ایران می یابیم. از این روی در چیدمان حروف و ترکیبات آن ها در کنار هم از اسلوب ها و الگوهایی استفاده شده است که بدوا ریشه در سنت ایرانی-اسلامی دارد و موارد ذکر شده می توانند به عنوان الگویی معرف معرفی شدند.

Authors

کورش جلالوند

کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران

محمدرضا فدایی زاده

دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباط تصویری دانشگاه غیرانتفاعی ناصرخسرو، مرکزی، ایران