اخلاق حرفه ای و
فرهنگ سازمانی یکی ازمسایل اساسی همه جوامع بشری و از مهمترین عوامل در موفقیت یک سازمان است. مفهوم
اخلاق حرفه ای و رابطه آن با فرهنگ سازمانی، درسازمان ها از جمله محورهای کلیدی است که امروزه مورد بحث و بررسی اندیشمندان در رشته های مختلف از جمله در جامعه شناسی سازمان ها قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر اولا ارزیابی و سنجش بعد غالب فرهنگ در سازمان مورد مطالعه و دوما ارزیابی میزان پشتیبانی متغیر های
فرهنگ سازمانی (به خصوص متغیر غالب فرهنگ) از راهبردهای
اخلاق حرفه ای می باشد. بدین منظور از میان 5000 پرسنل سازمان120 نفر از کارکنان و مدیران به تصادف انتخاب شده و مورد مطالعه قرار می گیرند. نوع پژوهش کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی و از گروه پیمایشی است. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بوده که اعتبار آن از طریق تحلیل محتوا توسط متخصصان و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. مدل مفهومی پژوهش شامل دو بخش است. بخش اول، برگرفته از مدل
فرهنگ سازمانی رابینز، بخش دوم که در آن قضاوت های زوجی و فن تحلیل سلسله مراتبی(AHP) مبنای تعیین نسبت پشتیبانی فرهنگ از ابعاد
اخلاق حرفه ای قرار گرفته است. برای تعیین معیارهای اخلاق سازمانی از میان مدل های موجود مدل اخلاق سازمانی کادوزیر مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پرسشنامه مدل فرهنگ نشان دهنده فرهنگ غالب نتیجه گرایی و توجه به ره آورد در سازمان بوده و
تحلیل سلسله مراتبی و مقایسات زوجی انجام شده توسط مدیران ارشد سازمان نشان می دهد
فرهنگ سازمانی بیشتر از معیار مسیولیت پذیری از معیارهای اخلاقی پشتیبانی می کند. در انتها با مشخص شدن زمینه های جهت گیری راهبردی فرهنگ سازمانی، پیشنهادات لازم در جهت اجرای راهبرد
اخلاق حرفه ای ارایه می گردد.