تحولات عظیم سیاسی که در سال 1357 ایران را فراگرفت ترکیبی از چهار وجه خارق العاده ای بود که محور اصلی آن مردم بودند. این چهار وجه شامل تظاهرات گسترده مردمی غیرمسلح، اعتصاب عمومی و قیام کوتاه مدت در بهمن سال 1357 و نقش رهبری بود که در نهایت منجر به تغییر قدرت از نظام شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی ایران شد. در مطالعه انقلاب اسلامی ایران، تحلیل و تطبیق انقلاب اسلامی ایران با دیدگاه هایی که نظریه پردازان بزرگ حوزه انقلاب در باره انقلاب اسلامی ابراز داشته اند، از اهمیت شایانی برخوردار است. در این نوشتار پس از تبیین نظریه انقلاب و تطبیق با انقلاب اسلامی ایران برای اینکه فهم بهتری از نوع شکل گیری و عوامل انقلاب اسلامی ایران چون نقش رهبری و ایدیولوژی و دیگر عوامل داشته باشیم با استفاده از روش اسنادی و با تکیه بر تحلیل گفتارها و واکاوی اندیشه های مختلف اندیشمندانی چون: خانم اسکاچپول، جان فوران، فوکو و دیگر نظریه پردازان انقلاب، نشان می دهیم که انقلاب اسلامی چگونه حوزه نظریه پردازی انقلابها را تحت تاثیر قرارداده و موجبات اصلاح و تغییر آنها را فراهم ساخته وبر ناکارامدی برخی در تحلیل پدیده انقلاب صحه گذاشته است. انقلاب اسلامی بویژه بر غنا و اعتلای رویکردهای فرهنگی به انقلاب افزود و سویه های جدیدی را در این زمینه در تحلیل انقلاب گشود.