تاریخ
بیهقی یکی از آثاری است که می توان آن را از جنبه های گوناگونی بررسی کرد؛ چراکه
بیهقی در آفرینش این اثر شگرف، از فنون و تکنیکهای زیادی بهره برده تا توانسته است چنین نثر زیبای تاریخی-ادبی بیافریند. شگردهایی که گاه در ظاهر کلام او چندان آشکار نیست و پیبردن بدان، نیاز به تامل بیشتری دارد. تفاوت کلام
بیهقی در توصیفشخصیت ها، برآمده از چنین شگردهایی است و میتواند پیام هایی را به خواننده منتقل کند؛ پیام هایی که در نگاه نخست و در ظاهر کلام او آشکار نیست. این تفاوت گفتار بیهقی، در توصیفات او از دو شخصیت
سلطان مسعود -در مقام بزرگ پادشاهی- و
بونصر مشکان -در مقام والای دیوان رسالت- به خوبی آشکار است. هنر
بیهقی در این است که با وجود محدودیت هایی که در دربار و مقامش داشته و نبود امکان صراحت گفتار، در ضمن بیان تاریخ، به خوبی توانسته است هریک ازشخصیت ها را به خوانندگان تاریخش بشناساند. در این پژوهش، با توجه به شیوه های روایت گری
بیهقی و استفاده او از شگردهای ادبی در روایت تاریخی، شیوه بیان
بیهقی در توصیف دوشخصیت فوق الذکر را بررسی کرده ایم. نتایج نشان می دهد که
بیهقی توانسته است با تلفیق دو نوع
روایت تاریخی و ادبی، همراه با رعایت جانب هر یک از این شخصیت ها و مقام و منصبی که داشته اند، تصویری واقعبینانه از آنها در اختیار خوانندگان قرار دهد.