تاملی بر قاعده ی عدالت و انصاف از منظر فقه و حقوق
Publish place: The National Conference on New World Achievements in Education, Psychology, Law and Social-Cultural Studies
Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 628
This Paper With 14 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
PSYCONF01_577
تاریخ نمایه سازی: 6 بهمن 1397
Abstract:
انصاف با مفاهیم عدالت، استحسان، مصالح مرسله متفاوت است و از مواردی است که وجود آن دارای حسن ذاتی و عدم آن دارای قبح ذاتی است. قاعده ی انصاف را می توان با استناد به آیات، سنت، اعم از روایات و افعال معصومین، و بناء عقلاء به اثبات رساند. همچنین موارد متعددی از کاربرد این قاعده در زندگی معصومین و قضاوت های ایشان به چشم می خورد. عدالت از جمله مفاهیمی است که در کنار آژادی همواره مساله و دغدغه اندیشمندان سیاسی بوده است و تفاسیر گوناگونی از این مفهوم ارایه گردیده است. در دهه های پایانی قرن بیستم راولز چنان با مفهوم عدالت در آمیخت که توجه همگان را برانگیخت. عدالت و انصاف هدف احکام و قواعد فقی و حقوقی است. برخی به دلیل عدم تحقق مطلوب این هدف در فقه و حقوق، ان را به صورت قاعده ای ارایه نموده اند،تا فقها و قضات دادگستری، احکام و قوانین موجود در فقه و حقوق را با آن ارزیابی کنند و هرچه را که عقل آن ها مستقل از شرع مخالف با عدالت و انصاف بیابد، کنار نهند و قوانین و احکام را آن گونه که مقتضی عدل و انصاف می دانند، صادر نمایند. اثبات چنین قاعده ای بر این مبنا استوار است که عقل بشری قادر به درک تمام یا اکثر مصادیق عدالت است، در حالی که عقل و فهم بشر به دلیل اخاطه نداشتن بر تمام امور و مصالح و مفاسد مربوط به نظام زندگی انسانی، چنین توانی ندارد و فقط می تواند برخی از مصادیقعدال و انصاف را آشکارا درک نماید. بنابراین هرچه به نظر افراد یک جامعه موافق عدالت و انصاف است، لزوما عدالت و انصاف نیست و نمی توان آن را حکم خدادانست؛ چرا که فهم و در افراد آمیخته با عواطف و احساسات و متاثر از فرهنگ ها و آداب و رسوم است که لزوما مبتنی بر رعایت مصالح و مفاسد واقعی مربوط به سرنوشت آدمی نیستند. از این گذشته، صدور آرای مبتنی بر ذوق و سلیقه ی قاضی بیش از آن که جنبه ی اصلاحی داشته باشد، موجبات ظلم را فراهم می آورد. بنابراین، ارایه ی چنین قاعده ای هم مبنای صحیحی ندارد و هم آثار و لوازم سویی دارد.
Keywords:
Authors
یحیی غلامی سرای
دانش آموخته کارشناسی ارشد، رشته حقوق خصوصی، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز