بررسی چهار عنصر داستانی (شخصیت، درونمایه، زاویه دید، گفتگو) در رمان ارباب های آقچاسازیاشارکمال

با تحولی که طی سالها در داستان نویسی به وجود آمد، داستان به معنای امروزیاش شکل گرفت و عناصر تشکیل دهنده ی داستان اهمیت پیدا کردند؛ همانگونه که حجم وسیعی از ادبیات امروز را انواع داستان از جمله رمان تشکیل داده است. آثار چندی در خصوص بررسی و تحلیل داستان های جمال میرصادقی و صادق چوبک و... در زمینه ی عناصر داستان نوشته شده است. با توجه به اهمیت عناصرداستان، هدف از ارایه ی این مقاله بررسی تحلیلی عناصر چهارگانه ی داستان (شخصیت، گفتگو، درونمایه، زاویه دید) در رمان شاخص ارباب های آقچاساز یاشار کمال، یکی از نویسندگان جهان که با خلق داستان های ماندگار گامی بزرگ در مسیر ترقی ادبیات داستانی معاصر ترکیه برداشته است. به منظور تحلیل و بررسی عناصر مورد نظر ابتدا تعاریف و کلیاتی راجع به آن مطرح کرده و سپس بر اساس این مولفه ها، عناصر چهارگانه به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به روش تحلیل محتوا انجام شده است. شخصیتهای اصلی رمان پویا میباشند و وجود شخصیتهای فرعی موثر در کنار آنها فراوان است. تعدد شخصیتها در رمان مشهود است و نویسنده از شیوه ی شخصیت پردازی مستقیم و غیرمستقیم بهره برده است. شخصیتهایی که نویسنده خلق کرده ملموس، حقیقی و طبیعی اند. پدیده ای کلی به نام ظلم، فقر، کشتار، بی عدالتی، ترس و سایر موضوعات اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و دینی در درونمایه ی رمان خودنمایی میکند.در رمان از زاویه دید دانای کل، زاویه دید نمایشی و تک گویی درونی استفاده شده است. عنصر گفتگو در رمان او از نقش برجسته ای برخوردار است و به شخصیت پردازی و پیشبرد روند داستان کمک میکند.