یکی از مهمترین مشکلات ساختاری اقتصاد کشور ایران، ضعف نظام مالیاتی است. این نظام به شیوه ای عمل می کند که کمتر می توان نشانه هایی از یک نظام مالیاتی کارآمد را در آن پیدا کرد. در نظام مالیاتی ایران، شکاف قابل توجهی بین ظرفیت های مالیاتی بالفعل و بالقوه وجود دارد، مالیاتها به موقع وصول نمی شود و هزینه وصول مالیات نیز بالا است. با توجه به چنین شرایطی می توان با اتخاذ تدابیری بنیادی در جهت اصلاح نظام مالیات، در صدد رفع این مشکلات برآمد. در این راستا می توان به شیوه مالیات بر ارزش افزوده اشاره نمود. این سیاست در صورت اجرای صحیح عوایدی از جمله ایجاد انگیزه سرمایه گذاری و تولید، کاهش انگیزه فرار مالیاتی و دریافت آسان را دارا می باشد و اتکای دولت به درآمد نفت را کاهش می دهد، زیرا این مالیات در بر گیرنده طیف وسیعى از کالاها و خدمات است و نیز آنکه به دلیل وسعت پایه مالیاتى و پایین بودن نرخ مالیاتى، درآمد مالیات قابل توجهی را نصیب دولت مى کند و این امر بدون از بین بردن انگیزه تولید صورت مى پذیرد. به این ترتیب امکان فرار مالیاتى در مالیات بر ارزش افزوده، به دلیل کمتر بودن نرخ مالیاتى آن در مقایسه با سایر مالیات ها با پایه محدود کاهش مى یابد. همچنین این مالیات از قابلیت انعطاف پذیری بالایی برخوردار بوده و می توان آن را در هر نظام اقتصادی به کار برد، زیرا این مالیات به فروش کالا در تمامی مراحل تولید آن وضع می شود.