فضاهای معماری و شهری پدیده های کالبدی هستند که بازتاب بسیاری از خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی یک جامعه رادارا می باشند. از این رو می توان آنها را تجسم کالبدی بخشی از تاریخ و فرهنگ جامعه به شمار آورد. شهرها به عنوان یکی ازمهم ترین مکان های زیست انسان در دو قرن گذشته طبیعت و اکوسیستم را مورد تعرض قرار داده اند. در جریان مقابله با اینتعارض، برنامه ریزی محیطی، توسعه فضای سبز، بهبود شرایط زیستی و توجه به ارزش های اکولوژیکی و اجتماعی از مهم ترینراهبردهای قرن حاضر برای توسعه پایدار شهری به شمار می روند. آنچه که در قرن حاضر مورد توجه قرار گرفته است در معماریایرانی با مفهومی بسیار غنی و با عنوان
باغ ایرانی سال هاست که مورد بحث در ادبیات و متون معماری و شهرسازی بوده است.متاسفانه در شهرسازی امروز ما، هر روز بیش از گذشته
باغ ایرانی به معنایی که عموم می شناسند، از محیط شهرهای ما رختبرمی بندد و این طور به نظر می رسد که
پارک جای آن را گرفته است.در بسیاری از شهرهای امروزی، فضاهایی تحت عنوانباغ، پارک،
فضای سبز و ... ایجاد می شود که طراحی و اجرای آنها معمولا با شیوه های سلیقه ای و بدون بهره مندی از یک مبانینظری در عرصه باغ سازی صورت می گیرد. دقت در نمونه بوستان ها و
پارک های معاصر این نکته را روشن می کند که جامعهایران به عنوان تمدنی که خود ایجادکننده باغ و دارای یکی از سبکهای مهم باغ سازی در جهان است، فاقد روشنی جدید برایطراحی باغ و
پارک است. این روش جدید می تواند از باغ سازی ایرانی الگو بگیرد یا خوانشی مجدد از
باغ ایرانی باشد؛ از این روقبل از هر اقدامی لازم است که این پدیده منحصر به فرد به درستی شناخته شده و در پی آن معیارهایی براساس سبک باغ ایرانیبرای طراحی فضاهای سبز مدرن که با زندگی امروز تناسب داشته باشد تدوین و به مرحله اجرا گذارده شود. هدف از ارایه اینمقاله بیان این موضوع میباشد که در معماری ایرانی توجه به
باغ ایرانی به عنوان نهایت منظر شهری پایدار ارتباطی تنگاتنگ باهویت معماری شهری ایرانی دارد.که با دقت در نحوه تعامل این دو مقوله میتوان به راهکارهای مناسبی برای طراحی و ساختشهرهای اینده معماری معاصر ایران همت گمارد. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت بحث به صورت توصیفی-تحلیلیو در بستر مطالعات کتابخانه ای می باشد.