این پژوهش که براساس مطالعات تطبیقی و به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نشان میدهد، آن چه سبب ارزش این
پل های تاریخی بر روی رودخانه بالیقلو گردیده است، نگاهی است که به انسان پیاده دارد؛ انسانی که راه می رود، تفکر و تماشا می کند، می شنود، می آساید و به تفریح می پردازد. کالبد این پل، به همه این نیازها پاسخ داده و شرایط مناسبی را برای آنها فراهم آورده است. از آن جا که امروزه بیش از گذشته، نیاز به چنین تفکری در طراحی وجود دارد؛ بررسی این پل ها احتمالا می تواند در طراحی پل ها و
احیا و نگهداری آنها موثر باشد. سه نوع سامانه بنیادی در معماری از گذشته های دور مطرح بوده است؛ این سه عبارتند از : سامانه کارکردی، سازهای و کالبدی. نظور از کارکرد، شناسایی نقش پل و خدمات ویژه ادغام شده در بنا و توجه به مباحث مرتبط با چگونگی ارتباط پلها و شهر، نحوه اگیری در بافت شهری، ارتباط با شبکه دسترسی های ورودی و خروجی شهر بوده و منظور از کالبد، نتیجه معمارانه عملکرد و چیزی ست که تبدیل به پوسته و جداره و فرم ساختمان می شود . این بحث شامل بررسی تقسیم بندی نما، پلان و شناسایی عرصه های اصل از آن است. سامانه سازه نیز شامل چگونگی استخوانبندی بنا و انتقال نیروها میشود. در این مقاله سعی بر آن شده است که از جنبه های بنیادی معماری ایرانی این پل ها بررسی گردد.