این پژوهش به بررسی رمان
شب ملخ نوشته جواد مجابی بر اساس رویکرد
ساختگرایی تکوینی میپردازد. در میان جامعه شناسان ادبیات، لوسین گلدمن با استفاده از آموخته های مکتب لوکاچ توانست شیوه ای جدید به نام
ساختگرایی تکوینی معرفی کند؛ این شیوه در عین پرداختن به محتوای اثر از صورت آن نیز غافل نمیماند. یکی از اتفاقات مهم در جامعه بعد از انقلاب ایران جنگ تحمیلی است. با وقوع جنگ بسیاری از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران تغییر کرد. از آن جمله میتوان به پیدایش گونه ای از رمان به نام
رمان جنگ اشاره کرد. تحلیل جامعه شناختی حاضر در پی یافتن بازتابهای جنگ در یکی از این رمانهاست. بر اساس داده های موجود، نویسنده در این رمان بنابر جهان بینی و خاستگاه اجتماعی خاص خود بر کارکردهای منفی جنگ تاکید دارد. در این رمان تقابل با جامعه جنگزده و نظام و سیستمی که مسبب این جنگ است، دیده میشود. مجابی در
شب ملخ نماینده طبقه نویسندگانی است که دلبستگی ای به ارزشهای انقلابی ندارند و جنگ را به هر دلیل نامبارک میدانند. ساختار رمان
شب ملخ اگرچه در پیوند با عناصر سازنده خود، منسجم است؛ اما به تبعیت از ساختار جامعه، آشفته است؛ این آشفتگی هم در ساخت بیرونی این رمان و هم در ساخت درونی آن دیده میشود.