تحلیل عوامل سرزندگی محیط شهری و تاثیر آن بر توسعه گردشگری (نمونه موردی: بافت تاریخی - قدیمی شهر کرمانشاه) abstract
یکی از مهم ترین مشکلات شهرهای امروزی وجود محلات فرسوده است و این محلات با مشکلاتی از قبیل عدم امنیت، آلودگی ها، عرض کم معابر، مهاجرت افراد اصیل و. . . مواجه هستند و به عبارتی حیات و
سرزندگی در این محلات رو به کاهش است. هدف این پژوهش ارائه معیارهای
سرزندگی فضاهای شهری و تدقیق این معیارها برای فضاهای شهری بافت تاریخی و قدیمی شهر کرمانشاه و ارتباط آن با جذب و توسعه
گردشگری می باشد. این پژوهش بر اساس روش کمی صورت گرفته که در چند مرحله به انجام رسیده است. در مرحله اول، ادبیات موضوع در ارتباط با نشاط و
سرزندگی فضا، حضورپذیری فضا،
سرزندگی و حضورپذیری محیط مورد بررسی قرار گرفته است و عوامل موثر بر
سرزندگی و حضورپذیری فضا استخراج گردیده است. سپس با استفاده از روش تحقیق پیمایشی یا زمینه یابی و تحلیل داده ها محله
فیض آباد مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده در این تحقیق تاثیر طراحی شهری بر ارتقاء سرزندگی، تاثیر رعایت استانداردها در طراحی شهری بر
سرزندگی و توسعه
گردشگری و تاثیر
سرزندگی بر توسعه
گردشگری به اثبات رسید. همچنین با توجه به آزمون تی تک نمونه ای میزان
سرزندگی فضای شهری باعث توسعه
گردشگری شهری می گردد. میانگین اکتسابی نمونه برابر با 25/3 می باشد که از میانگین جامعه با اختلاف 25/0 نمره بالاتر از حد متوسط گزارش شده است و این تفاوت از لحاظ آماری یک تفاوت معنادار گزارش شده است. از سوی دیگر با توجه به آزمون تی تک نمونه ای طراحی شهری و معماری مناسب با اقلیم محله عامل مهمی در ارتقاء
سرزندگی فضای شهری می باشد. میانگین اکتسابی نمونه برابر با 54/3 می باشد که از میانگین جامعه با اختلاف 54/0 نمره بالاتر از حد متوسط گزارش شده است و این تفاوت از لحاظ آماری یک تفاوت معنادار گزارش شده است. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده رعایت استانداردها در طراحی فضاهای شهری موجب ارتقای
سرزندگی شهری و توسعه
گردشگری خواهد شد. میانگین اکتسابی نمونه برابر با 42/3 می باشد که از میانگین جامعه با اختلاف 42/0 نمره بالاتر از حد متوسط گزارش شده است و این تفاوت از لحاظ آماری یک تفاوت معنادار گزارش شده است. از دیدگاه بیش از نیمی از پاسخگویان
فیض آباد یک محله سرزنده نمی باشد و با توجه به فراوانی مشاهده شده و درصدهای به دست آمده در این آزمون نیز می توان چنین نتیجه گیری نمود که 17. 5 درصد از پاسخگویان موافقت خود را مطرح نموده و 82. 5 درصد مخالف آن بوده اند و این تفاوت از لحاظ آماری یک تفاوت معنادار گزارش شده است.