بررسی ساختاری داستان ملک محمد و طلسم دختر شاپور شاه و حکایت نورالدین و شمس الدین

داستانهای عامیانه از جمله نثرهای کهنی است که که بسیار مورد توجه عامه ی مردم بوده و با موضوعات مختلف حماسی، عیاری ، پهلوانی و ...سینه به سینه انتقال یافته و برخی از آنها نیز مکتوب شده است. یکی از داستانهای عامیانه که جزو داستان های اصیل ایرانی به شمار میرود ، داستانهای هزار و یک شب است .و داستانهای مشدی گلین خانم نیز از جمله داستانهای عامیانه، هستند، که در این مقاله مورد بررسی ساختاری قرار گرفته اند. این مقاله بر آن است تا ساختار یکی از داستانهای کتاب هزار ویک شب را با ساختار یکی از قصه های کتاب مشدی گلین خانم مقایسه نماید.که با مشخص کردن ویژگی های زبانی ، ادبی و فکری حکایت (نورالدین و شمس الدین) از هزار و یک شب و قصه ی (ملک محمد و طلسم دختر شاپور شاه )از مشدی گلین خانم ، میبینیم که ساختار زبانی داستان نورالدین و شمس الدین ویژگی های بیشتری از نثر کهن را به خود اختصاص داده ولی ساختار زبانی داستان ملک محمد و طلسم دختر شاپور شاه عامیانه تر است.

Keywords:

نثر , داستانهای عامیانه , ساختار , هزار و یک شب , مشدی گلین خانم