امروزه راه های مختلفی وجود دارد تا
خوانده بتواند علیه حق اصلی ادعایی
خواهان مطرح نموده و آن را غیر موجه و بی اساس سازد. نفی حق ادعایی راه های قانونی زیادی دارد مانند اینکه
خوانده مبنای حق ادعایی خواهان، واقعه ای حقوقی مانند اتلاف، تسبیب، عضب یا .. باشد، وقوع آن را نفی و انکار نمودن و یا عدم مسئولیت یا برائت ذمه ی خود را اثبات نماید و یا برای تبیین عدم انجام یا عدم تحقق عمل یا واقعه حقوقی ادعایی،
خوانده ممکن است به عنوان وسیله ی دفاعی، تعرض به اصالت اسناد مورد استناد
خواهان را انتخاب نماید و نسبت به آنها ادعای جعل نموده و یا نسبت به آنها اظهار انکار یا تردید نماید. طریق دیگری که
خوانده می تواند اختیار نماید اقامه دعوای متقابل است. دعوای متقابل دعوایی است که
خوانده تحت شرایطی می تواند در مقابل دعوای
خواهان به منظور کاستن از محکومیتی که او را تهدید می کند، جلوگیری کلی از این محکومیت و یا حتی گرفتن حکم محکومیت
خواهان اصلی به دادن امتیاز، علیه او اقامه نماید. شرایط دعوای متقابل را می توان به شرایط عمومی و شرایط ویژه تقسیم کرد. شرایط عمومی دعوای متقابل همان شرایط اقامه دعواست و شرایط ویژه دعوای متقابل اقامه ی آن از سوی خوانده، اتحاد منشاء و یا ارتباط کامل آن با دعوای اصلی و نیز اقامه ی آن در مهلت مقرر می باشد. از لحاظ تاریخی
دعوای تقابل در متون قانونی قدیم ایران از جمله قانون معرف به اصول محاکمات حقوقی مصوب 1305 به حواشی محاکمه ترجمه شده است که از یک اصطلاح حقوقی فرانسه گرفته شده بود، در فقه اسلامی عنوان مستقلی بنام
دعوای تقابل وجود ندارد ولی فقهای امامیه در این مورد با طرح سئوالاتی به بحث و گفتگو پرداخته اند. این مقاله به بررسی تاریخی
دعوای تقابل هم از نظر فقه امامیه و هم در حقوق قدیمی ایران می پردازد.