خانوادههای برخوردار از کارکرد سالم سوای بقای خود در قالب یک نظام موجب شکوفایی توان بالقوه یکایک اعضای خود میگردند، یعنی به آنها اجازه می دهند با اعتماد و اطمینان خاطر در پی کاوشگری و خودیابی برآیند. خانواده در رفع نیازهای جسمانی و روانی اعضاء آن نقش غیر قابل انکاری برعهده دارند. و از آن جا که نظام خانواده بر زن و مرد به عنوان همسر و شوهر در رابطه با یکدیگر استوار می شود، طبیعی است که نوع این رابطه را می توان در
رضایت زناشویی مشاهده نمود. کیفیت رابطه زناشویی نه تنها در سطح سلامت روانی زوجین، بلکه در سلامت روانی فرزندان و سایر نقش های اجتماعی آنها تاثیر می گذارد. در اکثر آسیب های روان شناختی حتی اختلالاتی که نقش عوامل ژنتیک محرز گردیده، رگه هایی از تاثیر خانواده های نابسامان مطرح گردیده است. یکی از ویژگی های ازدواج، تعهد و پایبندی هریک از زوجین نسبت به یکدیگر و حقوق متقابل است، به گونه ای که این تعهد شالوده زندگی مشترک است. در غیراین صورت، اعتماد متقابل بین زوجین یا اعضای خانواده کمتر و کمتر خواهد شد. در سبب شناسی خیانت زناشویی علل متعددی برشمرده شد که به علت تفاوت های فردی این علل یا عوامل، می تواند در افراد مختلف و جوامع گوناگون و حتی در زمانهای(شرایط) مختلف، متفاوت باشد. صر ف نظر از دلیل خیانت، این پدیده می تواند آسیب های شدیدی به خانواده وارد کند.