جدایی میان معرفت و حقیقت در فلسفه کانت و رویکرد هگل نسبت به آن

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 561

This Paper With 14 Page And PDF and WORD Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ELMCONF02_020

تاریخ نمایه سازی: 14 مهر 1398

Abstract:

کانت در نظام معرفت شناسی خود به دنبال آن است تا علم و آگاهی را بر مبنای ضرورت و کلیت بنا نهد. او معتقد است علاوه بر حکم تالیفی و تحلیلی، حکم تالیفی پیشینی نیز وجود دارد و این به معنای وجود احکامی است که هم نمایانگر واقعیت خارجی هستند و هم ضروری و کلی اند. این احکام مربوط به عالم تجربه هستند و از جهان واقع خبر می دهند، ولی شرایط صدقشان وابسته به تجربه نیست. ضرورت و کلیت احکام تالیفی پیشینی مبتنی است بر معرفت های پیشین در مرتبه حس و فهم. در واقع زمان و مکان، صورت های پیشین حس و مقولات، مفاهیم پیشین و محض فاهمه اند. معرفت های پیشین که قالب های ذهنی اند، شیء فی نفسه را مطابق با ساختار خود تغییر می دهند و جهان تجربه و پدیدار را محقق می سازند. بنابراین شناخت تجربی صورتی دگرگون شده از شیء فی نفسه است و نه خود آن و حقیقت، آن چیزی نیست که در آگاهی وجود دارد. هگل در نظام فلسفی خود، شیء فی نفسه را از میان برمی دارد زیرا آن را عامل جدایی میان معرفت و حقیقت و به تعبیر دیگر میان ذهن و عین می داند. از نظر او مثال مطلق مرتبه همانستی و ناهمانستی ذهن و عین است. در مرتبه مطلق، ذهنیت، عینیت را نتیجه می دهد و عینیت، ذهینت را. در این مرتبه ذهن و عین، در عین وحدت و همانستی، کثرت و ناهمانستی خود را نیز حفظ می کنند.

Authors