این مقاله به بررسی اجمالی تاثیر رویکرد مدار محور
پیامبر اسلام (ص) در پیشبرد اهداف و برنامه های آن حضرت، به ویژه در شکوفایی
تمدن اسلامی به عنوان معمار بزرگ این تمدن پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی قرار گرفته است و با مطالعه کتابخانه ای، تکیه بر قرآن کریم، نهج الفصاحه، نهج البلاغه و منابع نزدیک به زمان پیامبر (ص)و صدر اسلام است. همچنی از تفاسیر، کتب مذهبی و تحقیقات و مطالعات استفاده شده است مهم ترین یافته های این مقاله این است که بنا به بیان صریح و تاکید قرآن کریم اگر ایشان با
مدارا عمل نمی کرد و خشن و تندخو بود نمی توانست در محیط پر از جهل و خشونت، اهداف و برنامه های خود را پیش برد و حکومت تشکیل دهد و تمدن بزرگ اسلامی را پی ریزی کند.
مدارا و ملایمت پیامبر در گفتار و رفتار ایشان مایه قوام و دوام روابط صحیح اجتماعی بوده است و برای پیشبرد مقاصد خود به هیچ عنوان از برخوردهای خشن و نابجا استفاده نکرد. در طول حیات پربرکتش همواره رفتارش مبتنی بر رفق و
مدارا و توصیه همه به رعایت این رفتار بود و در عین حال در اصول تغییر ناپذیر، اهل سازشکاری نبودو به هیچ عنوان در حق کوتاه نمی آمد و با تکیه بر تعالیم قرآنی و رفتار مسامحت آمیز و
مدارا محورتوانست بستر لازم را برای ایجاد و رشد
تمدن اسلامی فراهم آورد. و این روش بعدها سرمشقی برای حکمرانان سرزمین های اسلامی قرار گرفت و تاثیر آن بر
تمدن اسلامی نمایان شد. تمدنیکه ازجهت اخلاق وعلم جلودار تمام جهان متمدن بود.