جایگاه و نقش فلسفه در توسعه صلح

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 696

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

NCPD03_002

تاریخ نمایه سازی: 15 دی 1398

Abstract:

آرزوی دستیابی به صلح و آرامش و تلاشها برای تحقق آن، به انحاء مختلف از گذشته ی دور تاکنون وجود داشته است. طرحهای مختلفی در این راستا ارائه شده است اما این تلاش ها و طرح ها موفقیت چندانی نداشته است و ستیزه گری و خشونت همچنان باقی است. جنگ و صلح، ریشههای مختلف و ابعاد گوناگونی دارند؛ قطعا تلاشها برای مهار یا حذف جنگ و ایجاد صلح نیز باید از راه های مختلف و با ابزارهای مختلف باشد. نیز یک سخن مهم و راهبردی در خصوص صلح وجود دارد و آن این است که صلح را باید در اذهان آدمها ایجاد کرد؛ چون جنگ از اذهان آنها برمی خیزد . پس علی القاعده باید به دنبال راه یا ابزاری موثر برای تغییر در اذهان گشت. باتوجه به ویژگی هایی که فلسفه و تفکر فلسفی دارد، فلسفه میتواند ابزار مهمی برای صلح پژوهی و توسعه تفکر صلح آمیز باشد. این تحقیق تلاشی است برای بیان نقش و جایگاه فلسفه در مطالعات صلح و توسعه ی فرهنگ صلح؛ اعم از نقشی که تاکنون ایفا نموده و نیز نقشی که در ادامه می تواند داشته باشد.با این توضیح، سوال تحقیق این است که فلسفه چه جایگاهی در پرداختن به مسائل جنگ و صلح دارد و چه کمکی می تواند به کاستن از زمینه های جنگ و خشونت و توسعه ی فرهنگ صلح بنماید این پژوهش با روش تحلیل تاملی انجام شده است. در چارچوب این روش، برای پاسخ به سوال، ابتدا با نگاهی تحلیلی، به بیان رابطه ی فلسفه و صلح پرداخته شده و فلسفه، به عنوان یک ابزار صلح پژوهی و صلح جویی، با ابزارهای دیگر مثل: سیاست، حقوق، دین، فرهنگ، اقتصاد و علم و تکنولوژی مورد مقایسه قراگرفته است و از ویژگی ها و مزیت های فلسفه برای پرداختن به مساله جنگ و صلح گفته شده است. سپس به مرور آراء فیلسوفان در زمینه ی صلح و نیز سابقه ی فلسفه از نظر ارائه ی طرح ها و نظریه های صلح جهانی پرداختهشده است. در پایان، طرحها و نظریه های صلح فلسفی را مورد تحلیل انتقادی قرار داده و در جمع بندی و نتیجه گیری،نکاتی جهت بازاندیشی و اصلاح در تلاشهای فلسفی برای تقویت صلح بیان شده است.

Keywords:

دکترای فلسفه تعلیم و تربیت , مدرس دانشگاه فرهنگیان شیراز

Authors

حسن اسدی

دکترای فلسفه تعلیم و تربیت، مدرس دانشگاه فرهنگیان شیراز