زنان یکی از سرمایه های با ارزش هر کشور به خصوص در کشورهای در حال توسعه هستند. در حقیقت مشارکت جدی زنان کلید رشد و ترقی این کشورها محسوب میشود .زنان تقریبا نیمی از افراد هر جامعه را تشکیل می دهند و سازندگان و پرورش دهندگان نسل های آینده محسوب می شوند. آنها منبع انسانی بالقوه و مهمی در توسعه علمی، اجتماعی و فرهنگی کشور هستند؛ از این رو توجه ویژه به مسیر پیشرفت شغلی آنها ضرورت دارد(نجاتی و جمالی، 1386 ). مشارکت زنان در بازار کار از مهمترین تغییرات اجتماعی در قرن گذشته است. سقف شیشه ای، مجموعه ای از نگرشها و تعصب های منفی است که مانع از آن میشود تا زنان و سایر گروه هایاقلیت،از سطحی معین در سلسله مراتب سازمانی بالا روند. مدیریت فردا بر دوش زنان و مردان خودباور و ایده پرداز است و در این میان خودباوری و ایده پردازی،نیازی مبرم برای زنان است تا این
سقف شیشه ای را بشکنند. از طرفی امروزه در بسیاری از سازمان ها جوی بوجود آمده است که اغلب موجب می شود، این کارکنان احساس کنند عقیده ی آن ها با ارزش نبوده و باعث می شود که کارکنان را از صحبت کردن باز دارد. این پدیده تحت عنوان پدیده ی
سکوت سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد که توسط شناسایی عوامل موثر بر
سکوت سازمانی ما می توانیم گام های موثری در جهت از بین بردن موانع اظهارنظر کارکنان در سازمان ها برداریم و از
سقف شیشه ای عبور کنیم. با توجه به موارد مذکور هدف این مقاله بررسی رابطه
سقف شیشه ای زنان و
سکوت سازمانی است که در نهایت مستقیم بودن تاثیر گذاری این دو مورد تایید قرار گرفت.