بحث
کودک همسری مدتهاست که به عنوان یکی از آسیب های روانی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان در کشور ایران مطرح است. دخترانی که به دلیل فقر فرهنگی وارد دنیایی می شوند که آمادگی روانی آن را ندارند و ازدواج زودهنگام آنها پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی دارد. نویسنده این مقاله سعی دارد در این راستا و فراتر از نگاه کالبدی و سطحی به این بحران بنگرد و با استفاده از شیوه تحقیق توصیفی از نوع کتاب خانه ای با روش مستندنگاری و رجوع به منابع معتبر روان شناسی، حقوق و تعلیم و تربیت با استفاده از فیش های مطالعاتی، به هدف بررسی موضوع کودک همسری؛ بحرانی جدید در
آموزش و
پرورش دست یابد و زمینه های بروز این بحران را تحلیل و بررسی نماید. بر اساس یافته های این مقاله می توان دریافت متاسفانه در مناطقی که امکان تحصیل دختران کم است یا خانواده ها به لحاظ فرهنگی اجازه ادامه تحصیل به دختران شان نمی دهند، این آمار بالا می رود؛ آماری که با تلاش
آموزش و
پرورش و اصلاح قانون می تواند به حل بسیاری از معضلات اجتماعی کمک شایانی کند چرا که ازدواج کودکان جرم است و باید به عنوان یک جرم تلقی شود. باید جرم انگاری اش بالا رود و مراجع قانونی برای رسیدگی به این مشکل وجود داشته باشند.