چالش های هوش مصنوعی در نگارش متون علمی
چالش های هوش مصنوعی در نگارش متون علمی
فایل پروپوزال(پیشنهاده) دانشجو را مطالعه می کنم. جملات کامل، منظم و با منابع معتبر به نظر می رسد. برای بار دوم محتوا را موشکافانه تر مرور می کنم. منسجم، کامل و علمی است. اما یک فکر ذهنم را مخدوش می کند؛ اینکه چگونه یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی برای بار اول توانسته چنین پروپوزالی را برای نگارش پایان نامه خود در سطح قابل قبول و نسبتا حرفه ای آماده کند، در حالیکه قبل از آن آموزش کافی در این زمینه را ندیده است؟
در نگاه دیگر، به نظر می رسد پاراگراف های ارائه شده دارای الگوهای ثابتی در چیدمان کلمات و جمله بندی باشد و البته تمام مطالب با منابع به روز انگلیسی ارائه شده است. منابع را به طور تصادفی بررسی می کنم. با اینکه به ظاهر کامل و به صورت حرفه ای تنظیم شده، اما بعضی از آن ساختگی است و وجود خارجی ندارد.
آنچه عجیب است این است که تا همین چند روز قبل دانشجو از پیدا کردن یک عنوان و ترجمه ساده یک مقاله انگلیسی ناتوان بود. در گفتگو با او متوجه می شوم که از هوش مصنوعی استفاده کرده است. اگر چه عنوان می کند که کمی از آن کمک گرفته اما به جز اطلاعات دانشجویی و رشته و گرایش خود، احتمالا تمام مطالب از هوش مصنوعی دریافت شده است.
به یاد می آورم روزی که برای نگارش ادبیات و پیشینه تحقیق، هرچه به دانشجویان تاکید می شد که در کنار منابع فارسی، از منابع انگلیسی هم استفاده کنند، همواره پاسخ می دادند: «منبع مرتبط یافت نمی شود». اکنون بر خلاف روال گذشته اگر اساتید به دانشجویان یادآوری نکنند، تمام منابع با دقت و وسواس تمام به انگلیسی ارائه و در متن قرار می گیرد و حتی یک منبع فارسی و محتوای تحقیقات داخلی هم در چنین متون علمی بیان نمی شود.
البته احتمالا دلیل آن این است که هنوز موتورهای هوشمند این فناوری به پایگاه های علمی داخلی دسترسی کامل نداشته و اگر هم دارند هنوز تمامی این اطلاعات را در پردازش اطلاعات لحاظ نمی کنند و شاید دیر یا زود به راحتی تمام منابع علمی فارسی شامل کتاب ها و مقالات علمی و حتی اظهارنظرهای مطبوعاتی و رسانه ای نیز در این فناوری هوشمند مورد استفاده قرار گیرد. در این صورت متن علمی تهیه شده ترکیبی از منابع مختلف خواهد بود، در حالیکه برای شکستن الگوهای ثابت نیز می توان آن را "انسان واره" کرد و چون هوش مصنوعی برای هیچ دو درخواست یکسان یک محتوای کاملا مشابه ارائه نمی دهد، پس مشمول قانون مالکیت معنوی و سرقت ادبی هم نخواهد شد. در اینجا می توان گفت که در این مورد "هوش مصنوعی برای هوش مصنوعی" استفاده می شود.
با این وجود اخیرا برخی مجلات علمی، گزینه ای در مرحله ارسال مقالات علمی فعال کرده اند که آیا در نگارش مقاله از هوش مصنوعی استفاده شده یا خیر؟ گفته می شود که با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مرتبط می توانند میزان این استفاده را هم به صورت درصد مشخص کنند. همین ماه قبل بود که یکی از مجلات معتبر بین المللی فهرست نویسندگانی که در مقالات خود به طور مکرر از هوش مصنوعی استفاده کرده بودند را منتشر کرد و آنها را در لیست سیاه قرار داد. اینجاست که از "هوش مصنوعی علیه هوش مصنوعی" استفاده می شود.
در دنیای امروز که فناوری های ارتباطی از یک سو در حال توسعه، پیشرفت و تکامل است و ابزارهای هوشمند جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات به عنوان یک دستیار قدرتمند به کمک انسان هزاره سوم آمده، نگارش یک متن با زبان علمی توسط هوش مصنوعی کار چندان سختی نیست.
شاید اگر تا همین چند سال قبل در فیلم های هالیوودی می دیدیم که با فشار دادن چند کلید، به راحتی اطلاعات افراد، مکان ها و وقایع را جستجو، دسته بندی و خلاصه می کنند، یا همین یکی دو سال گذشته سریال های مرتبط با کشف شبکه های فساد و نفوذ را در شبکه های صدا و سیمای خودمان تماشا می کردیم که از همین فناوری برای یافتن رابطه و اطلاعات سوژه های خود بهره می بردند، تصور می کردیم که کمی تا قسمتی تخیلی است و زائیده ذهن یک نویسنده خلاق است. اما حالا که این فناوری جدید در دسترس همه قرار گرفته و به راحتی می توانیم انواع نرم افزارهای هوش مصنوعی را نصب کرده و از آن بهره برداری کنیم، متوجه شده ایم که چندان هم تخیلی نیست.
این فناوری آنقدر جذاب است که می توانیم ساعت ها در آن غوطه ور شده و گذر زمان را احساس نکنیم. از اصلاح و ویرایش تصویر و فیلم گرفته تا تغییر چهره و صدا و تبدیل هر ایده ای که در ذهن انسان می گنجد به یک تصویر ملوس و قابل مشاهده که در کنار امکاناتی نظیر انواع جستجو، تولید و ترجمه متن به صورت عامیانه، رسمی، تخصصی و علمی -حتی با در نظر گرفتن دایره خاصی از یک رشته یا تخصص- آن را برای تمامی اقشار و سنین جذاب تر می نماید.
البته در حوزه علمی، اکنون با یک چالش بزرگ مواجه هستیم، اینکه دانشجویان امروز بدون آنکه توانایی و مهارت استفاده از ابزارهای جستجوی علمی و پایگاه های علمی معتبر داخلی و بین المللی را داشته باشند، همانند فیلم های هالیوودی با فشار دادن چند کلید و نگارش یک دستور یا «پرامپت» هر آنچه که می خواهند را در کسری از دقیقه یا حتی ثانیه تولید و ذخیره می کنند.
اگر در پایان قرن بیستم، با ادغام فناوری های اطلاعاتی نظیر انواع رایانه، تبلت و تلفن همراه با فناوری های ارتباطی نظیر اینترنت و اینترانت، انقلاب ارتباطات و اطلاعات شکل گرفت و اندیشمندان آن را عصر اطلاعات و در نهایت عصر ارتباطات نام نهادند و تصور می شد که این انقلاب با ظهور ارتباطات اجتماعی در فضای مجازی و استفاده از انواع پیام رسان های اجتماعی، رسانه های اجتماعی و شبکه های اجتماعی، دیگر جای ظهور هیچ نوآوری دیگری را در جهان باقی نگذاشته است، اکنون در عصر هوش مصنوعی به جایی رسیده ایم که حتی نمی دانیم قرار است این فناوری جدید چه آینده ای را برای ما رقم بزند. ماشینی که می تواند همانند انسان فکر کند؛ همانند انسان عمل کند؛ منطقی فکر کند و یا منطقی عمل کند.
از یک سو به نظر می رسد که هوش مصنوعی می تواند در بسیاری از موارد که نیاز به پردازش انسانی دارد، کار انسان را راحت تر، دقیق تر و سریع تر انجام داده و کیفیت و بهره وری را ارائه خدمات و تولید محصولات بالا ببرد. با این پیش فرض، انسان آینده می تواند به سهولت روی صندلی راحتی خود لم داده، پای خود را روی پا بی اندازد و آب پرتقال بنوشد در حالیکه ماشین ها و دستگاه های هوشمند بدون خستگی، تمام کارهای مورد نیاز او را با دقت و کیفیت انجام می دهند و در همین حال این فکر از ذهن او عبور می کند که اگر این هوش مصنوعی آنقدر هوشمند بشود که بتواند جای هوش انسانی را گرفته و سلطه اداره جهان را در دست گیرد، آن وقت چه باید کرد؟ آیا ما به جای احاطه بر ماشین هوشمند، در چنگال او اسیر نمی شویم؟! پدیده ای که علی رغم دقت و سرعت و قدرت تفکر مصنوعی، اندک بهره ای از احساسات انسانی نبرده و با تمام توان می تواند عقلانیت رسمی "وبر" را به طور کامل اجرا کند. در این صورت آیا دنیا برای انسان آینده تبدیل به قفس آهنی در یک باغ بسیار زیبا و سرسبز نخواهد شد؟!
پس از چند روز، دانشجو پیگیر بررسی پروپوزال و دریافت نتیجه می شود. از او دعوت می کنم به دانشگاه بیاید. برای او توضیح می دهم که هوش مصنوعی فقط یک ابزار کمکی است و قرار نیست کار دانشجو را در نگارش پایان نامه انجام بدهد و مسئولیت انجام تحقیق و تولید محتوای علمی معتبر و قابل استناد بر عهده اوست. به او تاکید می کنم که اگر مجددا به طور کامل از هوش مصنوعی استفاده کند، تمامی کار او را بازگردانده و مشمول بازنگری می شود.
شاید این سوال مطرح شود که: "چه اشکالی دارد انسان از ماشین برای سهولت در کار استفاده کند؟" حالا که هم دقیق تر و هم سریع تر و هم ارزان تر است.
به اعتقاد نگارنده، یک پژوهشگر ابتدا باید استفاده از منابع اصلی و پایگاه های علمی را به صورت رسمی و سنتی فرا گیرد، پس از آن می تواند از ابزارهای هوش مصنوعی برای افزایش کیفیت کار خود بهره گیری کند. همانند آموختن چهار عمل اصلی در ریاضی که چند سال زمان می برد که یک دانش آموز انواع ضرب، تقسیم و جمع و تفریق را فرا گیرد اما همینکه به طور کامل یا نسبی آن را آموخت، آرام آرام دیگر از ماشین حساب استفاده می کند. این دو موضوع به هیچ عنوان تعارضی با یکدیگر ندارد چرا که هرگاه ماشین حساب در دسترس نبود، فرد می تواند به راحتی با یک قلم و کاغذ محاسبات خود -حداقل محاسبات ساده- را انجام دهد.
برای بار آخر توصیه های لازم را به دانشجو انجام می دهم. در کلام حرفم را می پذیرد، اما در عمل نمی دانم. با این وجود بار دیگر که او را ملاقات می کنم، در یک هفته، فصل دوم پایان نامه شامل مرور ادبیات، مبانی نظری، و چارچوب علمی تحقیق خود را آماده کرده است. فصلی که برای تحقیق و نگارش واقعی آن حداقل دو ماه زمان لازم است و البته تمام تلاش خود را کرده که چند منبع فارسی هم در میان مطالب باشد و الگوهای متن را بر هم بزند تا احتمالا ایرادهای ملاقات قبلی برطرف شده باشد.
این بار همه چیز درست به نظر می رسد با این تفاوت که دانشجو حتی یک بار هم این متن را به طور کامل نخوانده است!