omid zahed
23 یادداشت منتشر شدهدر انجمن معماران تقدیم به دکتر باقر کریمی پدر معماری آکادمیک بوشهر (به بهانه برگزاری همایش ملی پژوهش های کاربردی در افق های نوین عمران و معماری در بندر بوشهر)
به نام خدا
در انجمن معماران
تقدیم به دکتر باقر کریمی پدر معماری آکادمیک بوشهر
(به بهانه برگزاری همایش ملی پژوهش های کاربردی در افق های نوین عمران و معماری در بندر بوشهر)
روز 12 و 13 آبان ماه سال جاری(1395) همایشی ملی با عنوان پژوهش های کاربردی در افق های نوین عمران و معماری در بندر بوشهر به همت دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر برگزار شد. در این همایش که از گوشه و کنار ایران زمین استادان و دانشجویان رشته های عمران و معماری در یک هم اندیشی کاملا علمی و در عین حال صمیمانه گرد هم آمده بودند بر لزوم استفاده هر چه بیشتر و بهتر از اندیشه ها و پژوهش های کاربردی دانش آموختگان عمران و معماری در ساخت و سازهای شهری و فضای های مورد نیاز تاکید شد. توجه به ساختار انسان محور در معماری برای پایداری و ماندگاری فضا و رویکرد فرهنگی در این همایش، در دستور کار دست اندرکاران قرار داشت. آقایان دکتر سراجی و مهندس پارسا پویا به ترتیب دبیر علمی و اجرایی این همایش بودند که به نحو شایسته ای به برگزاری این همایش مبادرت ورزیدند. در این همایش از جناب آقای دکتر باقر کریمی به عنوان پدر معماری آکادمیک بوشهر و کسی که سنگ بنای رشته معماری در مقاطع کاردانی تا دکترا را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر بنیان نهاد، تقدیر شد. جناب آقای دکتر کریمی این استاد علم و ادب، بسیار متواضع و فروتن و البته عاشق معماری است. توفیقی دست داد هر چند کوتاه محضر این استاد وارسته را درک کنم. او با پای پیاده پا به پای میهمانان همایش ملی معماری، کوچه پس کوچه های بافت قدیم بوشهر را عاشقانه در می نوردید. در این میان من به ایشان عرض کردم استاد برای اینکه راه کوتاه تر شود بیاید میان بر بزنیم. با خود می گفتم ایشان در این سن و سال شاید خسته شده باشند. ولی با روحیه بالایی گفتند: ما به همراه میهمانان آمده ایم که نمای ساحل و عمارت های بافت قدیم را ببینیم و لذت ببریم. از میان بر که چیزی پیدا نیست!!! اینکه ایشان با پای پیاده اینچنین کوچه ها را یکی پس از دیگری طی می کرد، مرا به فکر فرو برد. معماری، چنین مردان بزرگی را در خود پرورش داده است. بایستی اضافه کنم دنیای معماری آنقدر بزرگ است که نمی توان برای آن حد و مرزی قائل شد. وسعت و افق دید معمار، آینده ای روشن یک جامعه را ترسیم می کند و ساختار ذهنی او را به سوی خودآگاهی و هویت سوق می دهد. دکتر کریمی به من آموخت با عشق و علاقه راه های دور، کوتاه تر می شود. همچنین زمان را احساس نمی کنیم و فقط در لحظه زندگی می کنیم و لذت می بریم، مادامی که عاشقانه یار و مقصود دلمان را می جوییم. در این مراسم همچنین از خدمات دکتر فیوض استاد برجسته عمران به پاس خدمات ایشان تجلیل گردید. کار بسیار پسندیده دبیر محترم اجرایی مراسم جناب آقای مهندس پارسا پویا برای مهیا کردن امکان بازدید از بافت تاریخی بندر بوشهر بسیار ستودنی بود. در طول دو روز برگزاری این همایش دو تور گردشگری از نیروگاه اتمی بوشهر و بافت تاریخی بوشهر نیز برپا شد که با استقبال میهمانان روبرو گردید. این خلاصه ای بود از آنچه در بوشهر عزیز ما روی داد؛ اما روی سخن نگارنده با دست اندرکاران و متولیان عمران و معماری شهری است. که وقت آن رسیده دست به کاری زنند و البته باید برسیم به اینکه خودشان به زبان حال به قول حافظ بگویند: بر سر آنم که گر ز دستبرآید // دست به کاری زنم که غصه سر آید و نگارنده انتظار دارد این خواست عمومی در نظر گرفته شود و به قول سعدی: ای که دستت می رسد کاری بکن // پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
این دو روز آنچه من در این رویداد بسیار فرخنده دیدم تلاش در جهت کاربردی کردن پژوهش هایی است که از قضا برای همه افراد جامعه مفید است. معماری ایران زمین از دیرباز تاکنون با حفظ معیاری های اصیل انسانی توانسته کالبد فرسوده زمان را شکافته و معماری بی زمان لقب گیرد و همچنان در تاریخ و فرهنگ چون خورشیدی درخشان نورافشانی کند. معماری انسان محور آنگاه که با ذات و سرشت آدمی در می آمیزد، می شود آنچه که همه ما به آن نیاز داریم. فضاهایی که ما درآنجا به آرامش دست می یابیم. معماری به عنوان یکی از شاخصه های شادی بخشی و بالابردن انگیزه و امید به زندگی هم می تواند مورد بررسی قرار گیرد. تصور کنید اگر شما هر روز از کنار خیابان هایی بگذرید که با گل و گیاه و معماری اصیل درآمیخته و شما را به وجد بیاورد. مثل حس و حالی که در کوچه پس کوچه های بافت قدیم بوشهر به ما دست می دهد. چرا در بافت قدیم که قدم می زنیم احساس خوبی داریم. چرا وقتی به سنت ها باز می گردیم حس خوبی را تجربه می کنیم؟ آیا این نیست که ما به اصل خود رجوع کرده ایم. ما دوباره به سرشت آدمی خود نزدیک شده ایم. صداقت، پاکی، راستی در گفتار، کردار و پندار را به چشم در بناهای باشکوه بافت قدیم می بینیم و ناخواسته به تحسین و تمجید معماری می پردازیم.
کافی است کمی به اطراف خود بنگریم. فضاهای پریشان در مبلمان شهری و نادیده گرفتن عنصر انسانی در این فضاها، ما آدمیان عصر ماشین را زود از کوره به در می کند. نمونه های زیادی از این دست هست که همه ما سراغ داریم. در فضاهای مدرن ما، اوضاع به مراتب وخیم تر است. انسان قرن حاضر بدون شک با انسان دو قرن پیش در، خواسته ها، آرزوها و اظهار شادی ها و غم ها دگرگونه شده است. این روح پریشان و ناآرام را خلوتی باید، تا در بستر آن به ساحل آرامش دست یابد.
وقتی به فضاهای پیرامونی خوب بنگریم متوجه می شویم چقدر با این فضاها احساس بیگانگی می کنیم. این حلقه مفقوده را در کجا باید جست؟ به گمان نگارنده اگر در همه ادارات و نهادهای حاکمیتی ما چه با کاربری فرهنگی و چه بدون آن، پیوست های فرهنگی متناسب با معیارهای انسان محور معماری و عمران مورد توجه قرار گیرد؛ چه بسا حال و احوالمان بسیار خوب و خوب تر ش

ود. به امید آن روز