یک باره مردن

14 فروردین 1403 - خواندن 3 دقیقه - 95 بازدید



[جامی - دیوان اشعار - فاتحه الشباب – غزلیات]

از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها - هر دم شکفته بر رخم زان خارها گلزارها

از بس فغان و شیونم چنگی ست خم گشته تنم - اشک آمده تا دامنم از هر مژه چون تارها

ره جانب بستان فکن کز شوق تو گل در چمن - صد چاک کرده پیرهن شسته به خون رخسارها

تا سوی باغ آری گذر سرو و صنوبر را نگر - عمری پی نظاره سر بر کرده از دیوارها

زاهد به مسجد برده پی حاجی بیابان کرده طی - آنجا که کار نقل و می بیکاری است این کارها

هر دم فروشم جان تو را بوسه ستانم در بها - دیوانه ام، باشد مرا با خود بسی بازارها

تو داده بار هر خسی من مرده از غیرت بسی - یک باره میرد هر کسی بیچاره جامی بارها

***

[ملا هادی سبزواری]

تو داده بار هر خسی من مرده از غیرت بسی - یک باره میرد هر کسی بیچاره جامی بارها

مرتبه احدیت است که لا اسم و لا رسم و غیب الغیوب و غیب مکنون و سر مصون و کنز مخفی گویند. «کنت کنزا مخفیا» و مرتبه و احدیت است که مجمع اسماء حسنی و صفات علیا. (1)

***

[جلال الدین همایی]

صفت «علم» که از صفات ثبوتیه جمالیه است. علم باریتعالی علم حضوری و عین ذات اوست که در مرتبه احدیت نورانی که مقام تجلی ذاتی یعنی تجلی ذات للذات، و عالم بی نام ونشان است؛ و در اصطلاح عرفا به اسامی «کنز مخفی» و «حقیقه الحقائق» و «لاهوت اعلی» و «عنقاء مغرب» و «هو هویت ذات» و «غیب مطلق» و «غیب الغیوب» نیز میگویند. (2)

***

[سید جلال الدین آشتیانی]

حقیقت حق جلت عظمته به اعتبار مقام ذات که جمیع اوصاف در او مستهلک است، مطمع ادراک هیچ موجودی نمیباشد. چون آخرین سیر انسانی مقام تعین اول و مقام احدیت است و مرتبه ذات به وجه من الوجوه تعین ندارد، حق از این جهت در سماء عزت و مجرد از جمیع مظاهر و شئونات و تجلیات است و جمیع مراتب تعینات از احدیت، واحدیت، جبروت، ملکوت، ناسوت و برازخ مستهلک و مستجن در غیب ذات اند، لذا از آن مقام به کنز مخفی تعبیر شده است. (3)

***

[یزدانپناه عسکری]

تجلی ظهور اسماء و صفات در ساحت مقام واحدیت بر دل سالک بر مرحله هاست. ظهور یکباره اسماء و صفات، مستهلک شدن در ساحت لاهوت اعلی، علم مطلق و یک باره مردن است .

__

1- ملا هادی سبزواری، شرح مثنوی(سبزواری)، جلد 2، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی - تهران، چاپ: اول، 1374. ص 109

2- جلال الدین همایی، مولوی نامه ؛ مولوی چه می گوید؟، جلد 2، نشر هما - تهران، چاپ: دهم، 1385. ص 695

3- سید جلال الدین آشتیانی، هستی ازنظر فلسفه و عرفان، دفتر تبلیغات اسلامی - قم، چاپ: سوم، 1376. ص 205

3+4: 120 - 134 - 170