مدیریت اثربخش لازمه تحول و توسعه نظام اجتماعی

29 اردیبهشت 1403 - خواندن 5 دقیقه - 158 بازدید


امروزه سازمان ها (در معنای وسیع کلمه) رکن اصلی اجتماع کنونی اند و مدیریت، مهم ترین عامل در حیات، رشد و بالندگی و یا مرگ سازمان هاست. مدیر، روند حرکت از "وضع موجود" به سوی "وضعیت مطلوب" را هدایت می کند و در هر لحظه، برای ایجاد آینده ای بهتر در تکاپوست. نیاز به مدیریت و رهبری و اصول آن ها، در همه زمینه های فعالیت اجتماعی، محسوس و حیاتی است. این نیاز، به ویژه در نظام های آموزشی اهمیت بسیاری دارد، زیرا آموزش نقشی اساسی در گردش امور جامعه و تداوم بقای آن برعهده دارد و رهبری ومدیریت اثربخش، لازمه تهیه و اجرای برنامه های آموزشی نتیجه بخش و کیفی است. در صورتی که مدیران آموزش و پرورش بدون تخصص و تجارب علمی و آموزشی و صرفا بر اساس علایق و گرایش های سیاسی و یا روابط خانوادگی و اجتماعی انتخاب شوند، زمینه انفعال و خمودگی در بین معلمان و کارکنان را تشدید کرده و بی رغبتی معلمان، چرخه عدم انگیزش و پسرفت تحصیلی دانش آموزان را موجب خواهد شد و این چرخه در همه بخش ها و ابعاد نظام اجتماعی سرایت خواهد کرد که خود عدم رشد و توسعه و عقب ماندگی در جوامع مختلف را به دنبال خواهد داشت.

بنابراین کشورها و نظام های سیاسی در صورتی که به دنبال توسعه باشند می بایست بر آموزش و پرورش متمرکز شده و برای یک نظام آموزشی کارآمد و تحول گرا، از مدیران متخصص، مجرب، توانمند و تحول گرا استفاده کنند.در صورتی که هریک از این ابعاد ناقص باشد مشکلاتی را در نظام های آموزش و پرورش شاهد خواهیم بود و سیر تحول در نظام اجتماعی و توسعه دیرتر محقق خواهد شد و یا به آرزویی برای سیاستمداران تبدیل خواهدشد.

 حکایت تاثیر سوء مدیریت در سازمان

 

گویند روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که خونریز و قاتلی به محل درس وارد شد تا سوالی از حکیم بپرسد. شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به وی می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد رسوا روی به حکیم کرده و چند سئوال ساده پرسید و رفت.

فردای آن روز، مدیری، به محل درس وارد شد تا سئوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود. یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال می نمود در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید: چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید و امروز مدیری سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید؟ ابوریحان گفت: یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ، اما یک مدیر بی تخصص و نامرتبط کشوری را به آتش می کشد.

از این حکایت نتیجه می گیریم که هرچقدر سطح مدیریتی یک شخص در سازمان بالاتر می رود تاثیر گسترده تر و پایدارتری از خود به جای می گذارد. یک پرسنل و کارگر سطح پایین اگر ناتوان باشد نهایتا باعث آسیبهای کوچکی نظیر آسیب به ماشین آلات، افزایش توقف و کاهش تولید موقتی خواهد شد که همگی قابل جبران بوده و یا بیشتر آنها با آموزش قابل رفع هستند. اما مدیر بد و سوء مدیریت، کل سازمان را به بیراهه برده و باعث از دست دادن زمان ، اعتبار شرکت،  قدرت رقابتی ،انگیزه کارکنان و پرسنل توانایی می شود که شاید هرگز موفق به جبران آنها نشوید.

*********

مدیران ناتوان، رفتارهای ناشایستی از خود بروز می دهند که تنها باعث بی انگیزگی، نارضایتی و فرار زیردستان از سازمان می شوند.

گروهی از این مدیران با ایجاد تنش و تزریق استرس به سازمان آسیب های جبران ناپذیری را به مجموعه و شرکت وارد می کنند. این گروه از مدیران با هدف گرفتن نتیجه برای سازمان تلاش می کنند اما متاسفانه به دلیل نداشتن توانایی و علم مدیریت نتیجه عکس می گیرند.