فرسودگی شغلی را میتوان درد مزمن افراد فوق موفق تعریف کرد.
فرسودگی شغلی یک عامل خطر مهم برای بیماری های قلبی عروقی است.
فرسودگی شغلی را میتوان درد مزمن افراد فوق موفق تعریف کرد.
فرسودگی شغلی موضوعی متفاوت از تاب آوری است .
فرسودگی شغلی، سندرمی که با خستگی، بدبینی، و کاهش اثربخشی کار مشخص می شود، با پیامدهای سلامتی مختلفی از جمله بیماری های قلبی عروقی مرتبط است.
کسی که درگیر فرسودگی شغلی شده و به آن مبتلا شده است نیاز دارد برای مدتی طولانی استراحت کند تا بدنش از استرسی که در مدتی طولانی تحمل کرده است رهایی یابد تا توان از دست رفته را بازیابی نماید و بتواند به وضعیت ثابت قبلی خود باز گردد.
فرسودگی شغلی و تاب آوری دو موضوع متفاوت هستند
فرسودگی شغلی را میتوان کاهش قدرت سازگاری فرد با عوامل فشارزا تعریف کرد.
فرسودگی شغلی میتواند سندرمی متشکل از خستگی جسمی و عاطفی باشد که موجب خودپنداره منفی و همچنین نگرش منفی نسبت به شغل و یا همکاران در جایگاه سازمانی باشد فرسودگی شغلی میتواند فقدان احساس در ارتباط با ارباب رجوع به هنگام انجام وظیفه سازمانی هم باشد در حالیکه در بخش عمده ای از موارد پیش گفته تاب آوری اینگونه نیست.
فرسودگی شغلی، سندرمی که با خستگی، بدبینی، و کاهش اثربخشی کار مشخص می شود، با پیامدهای سلامتی مختلفی از جمله بیماری های قلبی عروقی مرتبط است. رابطه بین فرسودگی شغلی و سلامت قلب یک حوزه تحقیقاتی قابل توجه است، با مطالعات متعددی که به بررسی تاثیر فرسودگی شغلی بر عوامل خطر قلبی عروقی و پیامدهای بیماری پرداخته اند.
فرسودگی شغلی یک عامل خطر مهم برای بیماری های قلبی عروقی است. مطالعات نشان داده اند که استرس و فرسودگی ناشی از محیط کاری می تواند به افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی منجر شود.
استرس مزمن ناشی از محیط کاری می تواند باعث افزایش فشار خون، افزایش سطح کلسترول و تری گلیسیرید، و همچنین تضعیف سیستم ایمنی شود. این عوامل در نهایت به تشدید التهاب و تسریع روند تشکیل پلاک در عروق خونی منجر می شوند.
همچنین فرسودگی شغلی می تواند منجر به تغییرات در سبک زندگی افراد شود، مانند کاهش فعالیت فیزیکی، افزایش مصرف دخانیات و الکل، و تغذیه نامناسب که همگی عوامل خطر بیماری های قلبی هستند.
بنابراین کاهش استرس و فرسودگی شغلی از طریق مدیریت بهتر محیط کار، ارائه حمایت های روانی-اجتماعی به کارکنان، و ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی می تواند در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی موثر باشد.
سابقه و شیوع
فرسودگی شغلی یک مشکل بهداشت عمومی است که افراد را در مشاغل مختلف، از جمله کارکنان مراقبت های بهداشتی، که به دلیل محیط های پر استرس خود در معرض خطر هستند، تحت تاثیر قرار می دهد. سازمان بهداشت جهانی فرسودگی شغلی را به عنوان یک سندرم ناشی از استرس مزمن در محل کار تعریف می کند که با موفقیت مدیریت نشده است. فرسودگی شغلی با طیفی از پیامدهای منفی سلامتی، از جمله بیماری قلبی عروقی، که عامل اصلی مرگ و میر در سراسر جهان است، مرتبط است و سالانه حدود 17.9 میلیون مرگ را به خود اختصاص می دهد.
فرسودگی شغلی خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهد. چندین مطالعه نشان داده اند که تجربه فرسودگی شغلی با خطر بالاتری از مشکلات قلبی عروقی، از جمله پیش فشار خون، بستری شدن در بیمارستان مرتبط با بیماری های قلبی عروقی، بیماری عروق کرونر قلب، و انفارکتوس میوکارد مرتبط است( آوانا جان ، 2024).
یک متاآنالیز نشان داد که فرسودگی شغلی خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را 21 درصد افزایش می دهد. این خطر به ویژه برای پرفشاری خون (85٪ افزایش خطر) و بستری شدن در بیمارستان مرتبط با بیماری های قلبی عروقی (10٪ افزایش خطر) بالا بود، اگرچه افزایش خطرات برای بیماری عروق کرونر قلب و انفارکتوس میوکارد از نظر آماری معنی دار نبوده است(العامری، 2024).
مکانیسم هایی که فرسودگی شغلی را با بیماری های قلبی عروقی مرتبط می کنند به طور کامل شناخته نشده اند، اما ممکن است عواملی مانند افزایش التهاب، اختلال در عملکرد غدد درون ریز و رفتارهای ناسالم را شامل شود . فرسودگی شغلی همچنین با بهبودی ضعیف تر و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری مرتبط است.
استراتژی هایی برای رسیدگی به فرسودگی شغلی در کارکنان مراقبت های بهداشتی که در معرض خطر بالایی هستند، مورد نیاز است. اینها باید شامل تغییرات سازمانی برای کاهش حجم کار و بهبود یکپارچگی کار و زندگی و همچنین استراتژی های مقابله شخصی باشد. ارزیابی منظم سطوح فرسودگی شغلی و تاثیر آن بر سلامت قلب و عروق می تواند به هدایت این تلاش های پیشگیرانه کمک کند.
به طور خلاصه، تحقیقات موجود نشان می دهد که فرسودگی شغلی یک عامل خطر مهم برای بیماری های قلبی عروقی است، که بر اهمیت پرداختن به فرسودگی شغلی، به ویژه در جمعیت های پرخطر مانند کارکنان مراقبت های بهداشتی تاکید می کند. هنوز تحقیقات بیشتری برای روشن شدن کامل مکانیسم ها و توسعه مداخلات موثر مورد نیاز است.
از جانب دیگر زندگی خانوادگی و زندگی کاری میتوانند بر یکدیگر اثار متقابلی داشته باشند و اثر همدیگر را تشدید کنند
آنان که در زندگی خانوادگی و شخصی خود گرفتاریهایی دارندبه طور قطع شاهد تاثیرات آن بر رفتار سازمانی و رضایت و خشنودی شغلی خویش خواهند دید اکنون میتوانیم پدیده فرسودگی شغلی و تاب آوری را نیز از همین منظر ملاحظه کنیم .
در صورتی که فرد دچار فرسودگی شغلی باشد تغییراتی منفی در خلق و خو و نگرش ها،روحیه و رفتار او ایجاد میشود،از لحاظ هیجانی دچار خستگی خواهد بود و به تدریج در ایفای وظایفش احساس کاهش شایستگی خواهدکرد.
فرسودگی شغلی بیماری یا اختلال روانی نیست ولی در صورتیکه به آن توجه و رسیدگی نشود به یقین مشکل ساز خواهد بود.
فرسودگی شغلی را میتوان در رده اختلالات انطباقی قرار گرفته است.
فرد مبتلا به فرسودگی شغلی، احساس تحلیل و تقلیل انرژی دارد از خستگی های مزمن و پایدار رنج میبرد.پرخاشگری میکند به خود و اطرافیان بدبین میشود.
از عدم توازن بین خواسته ها و مهارت های شغلی ، نبود کنترل شغلی، عدم توازن رابطه تلاش و پاداش و فشارهای شغلی عوامل مرتبط با فرسودگی شغلی هستند که در بر خی از مطالعات از آنها یاد شده است.غیبت های مکرر ، ترک شغل و بیماری نیز میتواند هم آیند فرسودگی شغلی بشمار آیند.
خاتمه کلام اینکه فرسودگی شغلی حالت ویژه ای است که بویژه توسط مددکاران اجتماعی وکادر درمان تجربه شده است .
فرسودگی منجر به خستگی هیجانی و احساس بی عاطفه نسبت به مراجعین می گردد.مبتلایان به فرسودگی از تماس با مراجعین کناره گیری کنند و از همکاران،حمایت اجتماعی بیشتری را طلب کنند.