مراقب باشیم: ضمیر ناخوداگاه ما تفاوت بین واقعیت و تخیل را نمی داند.

28 خرداد 1403 - خواندن 5 دقیقه - 62 بازدید

مراقب باشیم: ضمیر ناخوداگاه ما تفاوت بین واقعیت و تخیل را نمی داند.

ناتوانی در تمایز بین تجربیات واقعی و تخیلی پیامدهای مهمی برای سلامت روان ما دارد. شاید بخاطر همین اصل هست که گفته میشود از هرانچه می ترسیم بر سرمان می اید ناخواسته در مسیرش قرار میگیریم و ان پیشامد خوش و یا ناخوشایند را تجربه می کنیم.دقیقا عین حالتی که با گرفتن یک تکه یخ در دستمان بصورت ناخوداگاه دمای بدن ما کاهش می یابد و بر عکس با گرفتن یک شی داغ بصورت غریزی دمای بدن ما هم افزایش می یابد .هر انچه که ادمی می خواهد بهش برسد بایستی قبلا در ضمیر ناخوداگاه خودش ولو برای یکبار تصور ذهنی را در مغزش گذرانده باشد و برای افکار منفی هم چنین است .اگر مثبت بیاندیشیم انرژی مثبت جذب می کنیم و سطح انرژی مثبت ما بالا می رود و برعکس افکار منفی باعث جذب انرژی منفی می شوند .در ذیل به چندین مورد برای فهم موضوع اشاره می شود.

· اعتقاد

تحقیقات به ما نشان می دهد که وقتی فردی دارونما را دریافت می کند و اعتقاد و اطمینان ذهنی دارد که دارو است، متعاقبا اثر دارونما را تجربه می کند،این در واقع به این دلیل است که مغز او مواد لازم را تولید کرده است تا آنچه را که از دارو انتظار داشتند به او بدهد. به عنوان مثال، وقتی ما دارونما برای درد دریافت می کنیم، و فکر می کنیم که ایندارو در واقع یک مسکن واقعی است، انتظار کاهش درد را داریم. انچه که اتفاق می افتد اینست که مغزما مسکن های طبیعی خود را برای برآورده کردن این انتظار تولید می کند - به عنوان مثال. کاهش درد.

· استرس

مغز ما بین حالتی که واقعا با یک موقعیت استرس زا روبرو هستیم و یا تصور اتفاق موقعیت استرس زا را داریم ،تمایزی قایل نمی باشد.بخاطر همین دلیل مغز ما هورمون های استرس (مانند آدرنالین و کورتیزول) را در هر دو حالت تولید می کند.

· مهربانی

وقتی با یک فرد یا حیوان مهربان هستیم و احساس مهربانی یا ارتباط می کنیم، مغز و قلب ما ، اکسی توسین (معروف به هورمون مهربانی، داروی عشق، داروی بغل کردن، یا ماده شیمیایی در آغوش گرفتن) تولید می کند. اکسی توسین بر روی مدارهای مغز ما (برای ایجاد حس پیوند)، روی شریان ها (برای کاهش فشار خون) و بر روی سیستم ایمنی ما (برای مبارزه با آسیب استرس) اثر می گذارد. حالا اگر چشمان خود را ببندیم و به وضوح همین مهربانی را تصور کنیم، مغز ما نیز اکسی توسین تولید خواهد کرد. این به احساس ما بستگی دارد، و ما می توانیم همان گرما و ارتباط را احساس کنیم، چه در واقعیت مهربان باشیم و یا صرفا در تخیل خوداین موارد را بگنجانیم.

· خوردن

برخی تحقیقات نشان می دهند که وقتی غذا خوردن را تصور می کنیم (فرایند کامل گاز گرفتن، جویدن، تصور طعم و مزه و بلع)، مغز ما می تواند آن را به همان روشی پردازش کند که گویی واقعا در حال غذا خوردن هستیم. وقتی چیزی می خوریم، زمانی فرا می رسد که مغز ما می گوید: "من سیر هستم" و بنابراین مغز شروع به سرکوب اشتهای ما می کند.

· حرکت

تحقیقات انجام شده با ورزشکاران و بیماران سکته مغزی مکررا نشان می دهد که تصور حرکات خاص توانایی انجام آن حرکات را بهبود می بخشد. به این ترتیب، تصور بلند کردن وزنه ما را قوی تر می کند، تصور تاب خوردن چوب گلف به ما کمک می کند بهتر توپ را بزنیم، و تصور بلند کردن بازو در زمانی که حرکت ما مختل شده است، توانایی ما را برای بلند کردن بازو بهبود می بخشد. با توجه به اسکن های مغزی، این به این دلیل است که تصور حرکات، همان مدارهای مغزی را فعال می کند که حرکت واقعی انجام می دهد. تکنیک های تجسم (تصویرسازی ذهنی) متعاقبا به ورزشکاران کمک کرده است تا عملکرد خود را بهبود بخشند و همچنین به بیماران سکته مغزی کمک می کند تا حرکت های بیشتر و سریع تر را بازیابی کنند.

· سیستم ایمنی بدن

تحقیقات نشان می دهد که اگر افزایش تعداد سلول های ایمنی یا آنتی بادی های خاص را تصور کنیم، در واقع می توانیم این تعداد را افزایش دهیم. حتی در بیمارانی که تحت شیمی درمانی سرطان قرار می گیرند، آزمایش شده است، که در آن گروهی از بیماران، علاوه بر درمان عادی، سیستم ایمنی بدن خود را در حال تخریب سلول های سرطانی نیز تجسم می کنند. این مطالعات نشان می دهد که بیمارانی که سیستم ایمنی خود را در حال کار کردن تجسم می کنند، تعداد سلول های مفید بالاتر و سلول های کشنده فعال تری نسبت به آنهایی که تجسم نمی کنند دارند.


استرسضمیرناخوداگاهاطمینانسیستم ایمنی بدن