تاب آوری، مددکاری اجتماعی و معلولیت

23 تیر 1403 - خواندن 6 دقیقه - 23 بازدید
تاب آوری، مددکاری اجتماعی و معلولیت


مددکاری اجتماعی و معنای معلولیت: در این مطلب به این پرسش خواهیم پرداخت که دیدگاه های توانمندسازی، نقاط قوت و تاب آوری چگونه به مددکاری اجتماعی برای نزدیک شدن هرچه بیشتر به حوزه توانبخشی کمک نموده اند؟


مددکاری اجتماعی و معنای معلولیت


تاب آوری در مددکاری اجتماعی و خدمات دهی به افراد دارای معلولیت

پارادایم پزشکی که ناتوانی را به عنوان یک محدودیت عملکردی و همچنین یک «مشکل»، «آسیب شناسی»، «ناکارکردی» یا «انحراف» فردی می بیند، دیدگاه غالب درباره ناتوانی در مددکاری اجتماعی و خدمات اجتماعی بوده است (برزوزی، ۱۹۹۷؛ فینکلشتاین، ۱۹۹۱). به گفته اولیور (۱۹۹۶)

مدل فردی/پزشکی، «مشکل» ناتوانی را در درون فرد قرار می دهد و فرض می کند که محدودیت های عملکردی یا زیان های روانی ناگزیر از کمبود فرد است. تئوری تراژدی شخصی ناتوانی، که معتقد است معلول بودن یک آسیب طبیعی است که افراد آسیب دیده هنگام قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی رقابتی تجربه می کنند، نام دیگری برای این دیدگاه است. چارچوب تراژدی پزشکی یا شخصی فرض می کند که فرد ناتوان دارای کمبودهایی است و به درمان پزشکی نیاز دارد، نه اینکه ناتوانی را به عنوان ارتباط نزدیک با محیط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بداند (کوین، ۱۹۹۵ ب).

موضوع غم، فقدان و سوگواری مربوط به معلولیت جسمی و ذهنی نیز در مددکاری اجتماعی پوشش داده شده است. افراد دارای معلولیت اغلب به عنوان افرادی رنج دیده به تصویر کشیده می شوند که هم برای خود و هم برای خانواده شان دچار تحولات و بحران های دردناکی می شوند. نتایج مورد نظر مداخله مددکاری اجتماعی شامل تشخیص، پذیرش و کنار آمدن با این اختلال است (مانند هارتمن، مکینتاش، و انگلهارد، ۱۹۸۳؛ کراوس، ۱۹۸۸؛ پری، ۱۹۸۰).

معلولیت در مددکاری اجتماعی از زاویه اکولوژیکی یا روانی اجتماعی نیز مورد بحث قرار گرفته است. به عنوان مثال، مک کلپرانگ و هپورث (۱۹۸۷) بر اهمیت ترکیب متغیرهای اجتماعی مانند ننگ، معماری و آگاهی از یک چارچوب اجتماعی ایجاد شده توسط افراد توانمند در دیدگاه پزشکی ناتوانی تاکید کردند. بر اساس این نظریه، تعاملات بین افراد و محیط آنها، بر خلاف فرآیندهای درونی درون فرد، میزان ناتوانی را تعیین می کند. در واقع، مددکاران اجتماعی بر ارزش نهادن اجتماعی  و ایجاد تسهیلات برای افراد دارای معلولیت تاکید کرده اند. با این وجود، آنها عمدتا از مشارکت فعال در جنبش های حقوق معلولان که توسط افراد دارای معلولیت و حامیان آنها آغاز شده است، خودداری کرده اند.

مددکاری اجتماعی در دهه های اخیر تغییر کرده است تا بر دیدگاه های مربوط به توانمندسازی، نقاط قوت و تاب آوری تاکید کند (بوراک ویس، ۱۹۹۱؛ سلیبی، ۱۹۹۷).



مددکاری اجتماعی چارچوب توانمندسازی را که به افزایش نفوذ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گروه های محروم نسبت به بخش های ممتاز جامعه مربوط می شود، با تکیه بر کار سولومون (۱۹۷۶) در بر می گیرد. (هان، ۲۰۰۵).

چشم انداز توانمندسازی مددکاران اجتماعی را در سال های اخیر تشویق به همکاری با گروه های تحت ستم مانند رنگین پوستان و افراد فقیر کرده است (مه، ۲۰۰۵).

با این حال، تمرین مددکاری اجتماعی با افراد دارای معلولیت، که بیشتر از سایر جمعیت های آسیب پذیر تحت تاثیر مدل پزشکی مرسوم قرار می گیرند، به شدت تحت تاثیر این نظریه قرار نگرفته است (فلسک، ۱۹۹۴؛ لینتون، ۱۹۹۸؛ موریس، ۱۹۹۱؛ موکسلی، ۱۹۹۲؛ زولا، ۱۹۸۹). ).

  • اگرچه مطالعات (گیلام، ۱۹۹۸؛ هیراناندانی، ۱۹۹۹) حاکی از آن است که توانمندسازی گروه های محروم ممکن است در فضای سیاسی- اجتماعی هژمونیک با روابط انحرافی قدرت نسبتا زودگذر باشد، توانمندسازی تمایل دارد حول ابتکارات گذرا باشد که تصور می شود نتایج دائمی دارند.

بر اساس دیدگاه نقاط قوت، همه افراد و جوامع دارای نقاط قوتی مانند استعدادها، ظرفیت ها، دانش و منابع هستند. بر اساس دیدگاه نقاط قوت، داشتن یک معلولیت می تواند هم منبع محدودیت و هم فرصتی برای رشد باشد. به همین دلیل، هدف تمرین با افراد دارای معلولیت در نظر گرفتن استعدادهای آنها به جای محدودیت های آنها در طراحی، ارائه و ارزیابی خدمات است (راسکی، ۲۰۰۵).

با وجود نادیده گرفتن های بسیار از حقوق افراد دارای معلولیت، مفهوم تاب آوری ویژگی های ذاتی افراد و خانواده هایی را تایید می کند که در محیط های شخصی، اجتماعی و محیطی خود بر موانع غلبه کرده اند (برنارد، ۱۹۹۱).

خطر رویکرد تاب آوری این است که کسانی که بر نقص خود “غلبه می کنند” به عنوان “قهرمانان معلول” در نظر گرفته می شوند.

این ایده که هر کسی می تواند بر یک ناتوانی “غلبه کند” و دستاوردهای خارق العاده ای داشته باشد، ممکن است توسط قهرمانان معلول تداوم یابد، که هنوز هم می توانند برای افراد توانمند، آرامش بخش و برای افراد دارای معلولیت الهام بخش باشند.


وندل (۱۹۹۷) مشاهده کرد که اکثر قهرمانان معلول دارای امتیازات اجتماعی، اقتصادی و جسمی فوق العاده ای هستند که سایرین در اکثریت از جامعه افراد دارای معلولیت فاقد آن هستند. ایده قهرمان، ناتوان قوی ایده آلی را ایجاد می کند که اکثر افراد ناتوان نمی توانند آن را برآورده کنند و حس «دیگری» آنها را در این فرآیند افزایش می دهد.

هیچ دیدگاه مددکاری اجتماعی تا به امروز پتانسیل دگرگونی برای تغییر ایده های اجتماعی و فردی در مورد معلولیت را نداشته است، علیرغم این واقعیت که دیدگاه های توانمندسازی، نقاط قوت و تاب آوری به حوزه مددکاری اجتماعی کمک کرده است تا به این حوزه نزدیک شود.

رسانه تاب آوریتاب آوری در مددکاری اجتماعیتاب آوری و معلولیتمددکاری اجتماعی و معلولیت