رابطه مولفه های هوش هیجانی باتفکر انتقادی دانشجویان مقطع ارشد دانشگاه بیرجند

یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسان برخورداری از نیروی تفکر است و تفکر انتقادی نوع خاصی از تفکر است که می تواند موجبات توانایی در حل مسئله، تصمیم گیری و ارزیابی فعالانه یک موضوع شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مولفه های هوش هیجانی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان انجام گرفته است. روش پژوهش، همبستگی و از نظر نوع کاربردی است. جامعه آماری 2225 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند که در سال 95-94 در حال تحصیل بوده اند. تعداد 328 نفر از دانشجویان دختر و پسر با روش نمونه گیری طبقه ای (نسبتی) از بین 5 دانشکده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1996) و تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) است. پایایی پرسشنامه هوش هیجانی 0/74 و تفکر انتقادی 0/86 به دست آمد. روایی پژوهش نیز به تایید اساتید گروه رسید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که هوش هیجانی با تفکر انتقادی رابطه مثبت و معنی داری دارد. از بین متغیرهای هوش هیجانی، متغیر هوشیاری اجتماعی با ضریب بتای 0/33 توان پیش بینی بیشتری دارد. نتایج یافته های جانبی پژوهش نشان داد بین دانشکده های مختلف، از نظر مولفه های هوش هیجانی (خودانگیزی، خودآگاهی هیجانی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی و مهارت های اجتماعی) و مولفه های تفکر انتقادی، تفاوت معنی دار وجود دارد.

Keywords:

هوش هیجانی , تفکر انتقادی , دانشجویان کارشناسی ارشد بیرجند