رشد سریع و بی رویه شهرها و انبوه جمعیت شهرنشین جهان، بیش از هر زمان دیگری نه تنها معنای هویت شهری و کارکردهای مورد انتظار از آن را بهویژه در شهرهای بزرگ و مناطق پیرامون آنها تغییر داده است بلکه برنامه ریزی، کنترل و مدیریت توسعه شهر را به یکی از پیچیدهترین و پرچالش ترین مباحث برنامه ریزی شهری تبدیل کرده است. زمین های واقع در محدوده شهرها، بسترهای توسعه شهری اند و سیاست توسعه درونی، فرایند بهینه سازی استفاده از اراضی درون شهر است. از مزایای این سیاست می توان به توسعه کالبدی، توسعه اقتصادی- اجتماعی، استفاده بهینه از زمین های شهری رها شده و جلوگیری از تخریب اراضی و عناصر ارزشمند اکولوژیک در محدوده های شهر اشاره داشت، لزا
توسعه درونی سیاستی است که با بهره از ظرفیت های موجود در درون محدوده شهر، هدف دستیابی به یک الگوی متعادل و پایدار برای توسعه شهر را دنبال می کند و با اهداف و چهارچوب های
توسعه پایدار سازگار می باشد. پژوهش حاضر بر آن است تا به بیان و بررسی مفاهیم و مبانی سیاست توسعه از درون و الگوهای طراحی آن و همچنین رابطه مقابل
توسعه درونی با
توسعه پایدار پرداخته و ازاینرو گامی در جهت تحقق
توسعه پایدار شهری در چارچوب سیاست
توسعه درونی بردارد.