شهروندي، اصلی است که بر روابط دولت و اعضاء جامعه نظارت می کند، یعنی از یک سو به امتیازات دولت و حقوق افراد و از دیگر سوء به مناسبات و فرایندهاي تاریخی مربوط می شود.که شهروندي اعتبار فرد را در جامعه مشخص می کند، اما همزمان بر بسته هاي اجتماعی که فرد در آنها رفتار می کند، نیز تاکید دارد، به بیان دیگر، شهروندي پیوندهاي میان فرد و جامعه را قالب حقوق، تعهدات و مسئولیت ها منعکس می سازد، و چارچوبی براي تکامل افراد گروهها و نهادها ارائه میکند، بحث از کمیت و کیفیت این حقوق و تکالیف امروزه حجم وسیعی از گفتارها و نوشتارها را به خود اختصاص داده و این مسئله را مطرح ساخته که تحقق شهروندي به تبع آن توسعه در گروه شناخت موثر آن است بنابراین کارکرد اصلی شهروندي اداره جامعه مطابق به اصول رعایت حقوق دیگران و تعهد به انجام امور درجهت حفظ نهادها مشترکی است که این حقوق را برقرار یافته و نگه می دارند.تحقق این امر مستلزم توجه
سازمانها یا نهادهاي اجتماعی به مسئولیت و تعهد اجتماعی است با توجه به اهمیت نقش
سازمانها در تحقق حقوق شهروندي نوشته حاضر به این موضوع اختصاص یافته و در صدد بررسی رابطه بین تحقق
مسئولیت اجتماعی سازمانها و ارتقاء حقوق شهروندي، و ارائه پیشنهاد در این زمینه می باشد.