بحران یمن در سنجه دكترین مسئولیت حمایت

مفهوم وستفاليايي حاكميت مطلق در قرن هفدهم با تغييراتي دراوايل قرن بيست ويكم همراه شد و جاي خـود را بـه مفهـوم حاكميت نسبي مبتني بر مسئوليت يا همان دكترين مسئوليت حمايت داد. براساس اين ديدگاه جديد دولت مسئوليت اوليـه ي حفاظت از افراد غيرنظامي خود را در برابر جرايم جنگي، جنايت عليه بشريت، پاكسازي نژادي و نـسل كـشي برعهـده دارد و چنانچه دولت نتواند يا نخواهد مسئوليت خود را انجام دهد اين مسئوليت برعهده جامعه ي بين المللي مي باشد. اين دكترين بـا هدف التزام هر چه بيشتر دولتها در رعايت حقوق بنيادين بشر ميباشد. بحران يمن از سال ٢٠٠٤ تا سال ٢٠١٢ نمايان گر نقض فاحش حقوق بشر عليه شيعيان و غير نظاميان اين كشور مي باشد. مقاله حاضر با مروري كوتاه بر سير شـكل گيـري و مفهوم دكترين مسئوليت حمايت به قدرت اجرايي شدن دكترين مزبور در بحران يمن در دو بازه ي زماني قبل و بعـد از بهـار عربي مورد مي پردازد.

Keywords:

حقوق بنيادين بشر , مداخلات بشردوستانه , كميسيون مداخله و حاكميت كشورها , مسئوليت حمايت , شوراي امنيت , شوراي خليج فارس