اهمیت سبک فرزند پروری والدین و خودشکوفایی کودکان
Publish place: The 9th National Conference on Sustainable Development in Educational Sciences and Psychology, Social and Cultural Studies
Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,425
This Paper With 9 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
EPSCONF09_384
تاریخ نمایه سازی: 15 تیر 1400
Abstract:
خانواده یکی از نهاد های مهم و اولیه در جوامع است که به رغم تغییر و تحولات اساسی دراهداف و کارکرد ها هم چنان پا برجا و استوار باقی مانده است و اهمیت اساسی خود را حفظ کرده است. مهارت های اجتماعی شدن کودکان از مشاهده ی الگو های رفتاری اطرافیان ناشی می شود.به همین دلیل است که کودک را در آینده منعکس کننده ی رفتار والدین می دانند.تحقیقات نشان داده است که تعامل بین فرزندان و والدین و چگونگی برقراری ارتباط والدین باا فرزندان مهم ترین و اساسی ترین عوامل در بین عوامل مختلفی است که بر پروش و شخصیت سالم کودکان تاثیر می گذارد فرزند پروری به عنوان فعالیتی پیچیده،شامل روش ها ورفتار های ویژه ای است که به طور مجزا در تعامل با یکدیگر بر رشد کودک تاثیر می گذارد .پایه و اساس شیوه ی فرزند پروری مبین تلاش های والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان است.مفهوم خوشکوفایی به طور مدون اولین بار توسط مزلو مطرح گردید،وی انگیزش نهایی هر انسان را رسیدن به شکوفایی می دانست در خانواده هایی که شیوه ی فرزند پروری دموکراتبک را به کار می برند ، گرمی و صمیمیت در محیط خانه حاکم است. خانواده هایی که در آن والدین از قدرت خود بسیار زیاد استفاده می کنند، شیوه ی فرزند پروری استبدادی را مد نظر دارند کودکان این خانواده کودکانی متکی و وابسته و فاقد خود مختاری،کنجکاوی و خلاقیت بار می آیند. والدینی که شیوه ی فرزند پروری آسان گیر را انتخاب می کنند نسبت به فرزندان خود بی تفاوت اند بچه های این طبقه ، عزت نفس پایین و وابستگی به بزرگسالان دارند. پس سبک فرزند پروری نیز باید به گونه ای باشد که ضمن تامین نیاز های اولیه کودک را برای رسیدن به خودشکوفایی سوق دهد. گرچه موفقیت هیچ روشی در فرزند پروری صد درصد تضمین نمی شود،تداوم جست و جوی راه های بهبود ارتباط و افزایش رضایتمندی برای خانواده ها حائز اهمیت فراوان است .
Keywords:
Authors
لیلا طافی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی