رشد پراکنده شهری، گسترش فیزیکی سریع و بی برنامه شهرها و در پی آن استفاده بی رویه از وسایل نقلیه موتوری، این مکان ها را با چالش های زیست محیطی فراوانی مواجه کرده است که حاصل آن افزایش آلودگی های محیطی و از بین رفتن زمین های کشاورزی و افزایش هزینه زیرساخت های شهری بوده است. افزایش جمعیت در سال های اخیر و به دنبال آن گسترش پدیده شهرنشینی، موجب گردیده توسعه شهری و الگوهای مناسب در جهت رشد و توسعه کالبدی شهر، اهمیت ویژه ای یابد. در این زمینه جهت ساماندهی سطوح پراکنده شهری، از الگوهای نوین برنامه ریزی شهری از جمله رشد هوشمند استفاده می کنند. امروزه شهرهای بسیاری در سطح جهان وجود دارند که در اثر رشد پراکنده، منابع طبیعی و فضاهای باز و سبز خود را مورد بهره برداری نادرست قرار داده اند. یکی از راه های مقابله با چنین رشد نابسامانی در دنیا، بهره گیری از الگوی «رشد هوشمند» در تهیه طرح های توسعه شهر است. در این تحقیق سعی می شود به نظریه رشد هوشمند شهری، تعاریف و اصول آن، معایب و مزایای آن، تفاوت های آن با
اسپرال شهری و انتقادهای وارده به رشد هوشمند شهری به صورت جامع پرداخته شود و در انتها، برخی از سیاست های کاربردی این نظریه آورده شود و مثالی در این زمینه معرفی شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده است و از نوع کاربردی است و روش جمع آوری اطلاعات اسنادی- کتابخانه ای است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از مقایسه شاخص های رشد هوشمند و
اسپرال شهری با توسعه پایدار مشخص شد که اصول رشد هوشمند در مقایسه با پراکندگی شهری در جهت دستیابی به شهر پایدار منطقی تر می باشد. پس با توجه به اینکه شهرها با چالش های متعددی مواجه اند که ناشی از نیازهای اجتماعی جدید می باشد. با توجه به پیشرفت علم و صنعت، ضرورت استفاده بهینه از زمین و مدیریت توسعه شهری را بیش از پیش نمایان می سازد. رویکرد رشد هوشمند شهری در پی نظم بخشی به رشد و توسعه و تجدید حیات شهری است.