اصول حاکم بر ساختار مدل مفهومی به مثابه روشی برای نقشه کردن اطلاعات در تحقیق های معماری

در منازل مختلف از هر تحقیق معماری، که به طبع ماهیت خود با گستره وسیعی از اطلاعات و مفاهیم در حوزه های مختلف سروکار دارد، گاه انبوه اطلاعات به دست آمده و پهنه دار شدن بدنه تحقیق باعث سردرگمیمحقق می شود. در این هنگام، نقشه کردن اطلاعات، که بهره گیری از آن توسط معماران به دلیل پیشینه سواد بصریشان سهل تر است، می تواند باعث نظم دادن به اطلاعات و تحدید مفاهیم به گونه ای هدفدار شود. در اینمقاله با هدف فهم اصول حاکم بر ساختار مدل مفهومی، به مثابه روشی برای نقشه کردن اطلاعات، با مراجعه به متون مرتبط و مطالعه و تحلیل مضمونی آنها و با راهبرد استدلال منطقی، در جستجوی پاسخ پرسش هایبنیادین برآمده تا به این اصول دست یابد. مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که نقشه کردن اطلاعات و مفاهیم عمدتا به دو روش و به صورت نقشه های مفهومی و مدل های مفهومی صورت می گیرد. نقشه های مفهومی از مفاهیم، خطوط ارتباطی و کلمات یا عبارات ربط تشکیل شده است و اطلاعات را به صورت سلسله مراتبی و به هم پیوسته ساماندهی می کند. آنها ساختار ساده و اجزایی محدود دارند. مدل های مفهومی، می توانند از ساختار منعطف تر و اجزای گسترده تری برخوردار باشند، بدین صورت که از منظر اجزا از منزل ها، ارتباطات، جهت ها تشکیل شده و از منظر مختصات توسط نقاط ابتدایی، انتهایی، عطف و محورهای مختصات تعریف شوند و مفاهیم را در قالب یک نمودار هندسی، که اجزائی هماهنگ و سازگار دارد و فاقد اجزای اضافی است، ارائه دهند. نقشه های مفهومی به دلیل محدودیت های ساختاری کاربردی در تحقیق ندارند و مدل های مفهومی به دلیل محدودیت کمتر، کاربرد وسیع تری را دارند و در تدقیق ماهیت، ساختار، روش پیشبرد، شناخت منابع و زمانبندی تحقیق های معماری به محقق یاری می رسانند.

Keywords:

نقشه کردن اطلاعات , نقشه مفهومی , مدل مفهومی , تحقیق معماری