ایران جزوکشورهایی است که ازاقوام گوناگون درترکیب جمعیتی خود برخوردار است. هویت ملی، وحدت ملی، همگرایی و واگرایی بین اقوام از موضوعهای مهمی هستند که همه حکومتها درکشورهای کثیرالاقوام باآن مواجه اند. تعدد وتنوع قومی، چالشهایی را درقالب تهدیدیافرصت در اینجوامع ایجادمیکند و درصورت وقوع بحران هویتی ومنازعات قومیتی، موجب عدمتوسعه پایدار وایجاد وقفه درفرآیندتوسعه میشود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولت معارض نظام هژمونیک بین الملل همواره درمعرض آسیباز این نظر میباشد و عدم توجه به تقویت سرمایه ی فرهنگی-اجتماعی میتواند نهادسازی درراستای توسعه را بااخلال مواجه سازد. فرضیه ادعایی مقاله چنین است: آسیبها و بحرانهای قومی درجامعه چندقومیتی ایران به عنوان ابزارمهم
جنگ نرم ازسوی نظام استعماری و بلوکغرب پیگیری میشود و به همین دلیل میتواند سرمایه ی اجتماعی لازم در فرآیندتوسعه را دچار فروپاشی سازد. ازآنجایی که در فرآیند جهانی سازی اقتصاد وسیاست که ازسوی نظام سرمایه داری پیگیری میشود، احساسات فرهنگی، قومی،زبانی ومحلی درراستای نیل به موقعیتهای مستقل فرهنگی احیا وتاکید میشود، فراگیری چنین روندی، تحلیلگران وسیاستگزاران بین المللی را متوجه این مطلب ساخته است که به احتمال زیاد، درگیریها وتنشهای آینده درقالب مسائل فرهنگی، قومی، زبانی ومحلی بروز خواهند یافت. این مساله اهمیت توجه به مسائل جنگنرم در حوزه ی قومیتی را خاطرنشان ساختهو یادآور میشودکه توسعه بدون توجه به مبانی وبستر اجتماعی وفرهنگی داخلی و نظام بین الملل محقق نخواهد شد. مساله ی اصلی اینمقاله شناسایی آسیبهای قومی-هویتی وقومیت گرایی در ایران معاصر جهت ارائه ی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به عنوان یکیاز ارکان اصلی آناست و براین اساس تاثیر
جنگ نرم بر قومیتگرایی در ایران مورد بررسی قرار میگیرد.