بررسی تطبیقی داستان ) خر گیری( مولانا و داستان )کەری بێگار ( استاد هەژارموکریانی

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 272

This Paper With 14 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ICMHSR13_064

تاریخ نمایه سازی: 16 مهر 1402

Abstract:

ادبیات تطبیقی علمی است که عموما به بررسی روابط ادبیات یک ملت با ادبیات دیگر ملل می پردازد، ودر آن از نحوه ی انتقال آثار ادبی یک ملت به ادبیات دیگر ملتها سخن گقته می شود. دا ستان چنین ا ست شخصی با هول و هراس و رنگی پریده به خانه ای پناه برد . صاحبخانه گفت : عمو جان چرا هراسانی ؟ آن شخص جواب داد : ماموران سخت گیر شاه ، خران مردم را به زور می گیرند و ضبط می کنند . صاحبخانه گفت: خر می گیرند ولی تو که آدمی چرا اینقدر می تر سی ؟ آن شخص گفت : ماموران چنان در امر۵ خر گیری جدیت دارند که می ترسم مرا نیز به جای خر بگیرند و ببرند. انوری قبل از مولانا و سعدی هم بعد از مولانا داستانی بر همین مضمون آورده اند که بیشتر نقد اجتماعی است، اما مولوی بعد از بیان داستان نتیجه گیری هایی عرفانی بیان می ۱ کند . استاد ، هه ژار این داستان را با نام (که ری ب گار) ترجمه کرده است، این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی و با رویکرد تطبیقی به شباهت ها و تفاوت های دو دا ستان پرداخته ا ست و رو شن نموده ا ست که مولوی بیان می کند که شخصی با چهره ای زرد و هایلب کبود و با رنگی پریده شتابان به خانه ای پناه می برد ، اما ا ستاد هه ژار بیان می کند مردی بسیار تر سیده و با تپش قلب زیاد و رنگ پریده ، به سرعت داخل خانه ای وارد شد و زیر سکویی چوبی پوشیده خودش را پنهان کرد ، مولانا فقط به خانه اشاره کرده ا ست، اما ا ستاد هه ژار به داخل خانه هم ا شاره می کند که آن مرد خودش را زیر سکوی چوبی پو شیده پنهان کرد . مولانا اشاره دارد که صاحبخانه به او گفت : خیر است . چرا دستانت مانند سالخوردگان می لرزد ، اما استاد ، هه ژار اشاره دارد که آن مردگفت به هیچ کسی نگویید من اینجا هستم و صاحب خانه گفت چرا، خیر هستش، مولوی به لرزش دست آن مرد اشاره کرده است که ا ستاد هه ژار صحبتی از آن در میان نیاورده ا ست . مولانا بعد از دا ستان ابیات دیگری را در تکمیل سخنان خود می آورد و به جنبه های عرفانی ربط می دهد و در لابه لای دا ستان از تلمیح و ت ضمین های زیادی ا ستفاده می کند و برای تایید سخنانش می آورد . اما ا ستاد هه ژار بعد از مقدمه ی دا ستان نتیجه گیری می کند و با حکمت زیبایی دا ستان را به پایان می ر ساند . مضمون داستان استاد هه ژار بیشتر نقدی اجتماعی است اما مضمون داستان مولانا هم نقد است و هم جنبه ی عرفانی دارد . هر دو داستان در فرار کردن شخصی و داخل شدن به خانه ی شخصی دیگر مشترک هستند و ماجرای فرار آن ها یکی است که به خاطر گرفتن خر فرار می کنند و زمانیکه صاحب خانه می پر سد شما که خر نیستی ، می گویند چون کسانی که این کار به آن ها سپرده شده است ، فرق میان خر و عاقل را نمی دانند . مولانا خطابش عارفان حقیقی است و منظور او از داستان بیشتر جنبه ی عرفانی است. (ای عارف) انسان باش و از آنان که خر می گیرند نترس . ای عیسای دوران خود ، حال که خر نیستی ، باکی نداشته باش.

Keywords:

مولوی , هه ژار , تطبیق دو داستان , شباهت ها و تفاوت های دو داستان .

Authors

طاهر قاسمی

کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی تهران ،دبیر عربی شهرستان بوکان