اخلاق؛ سرشت، خوی و طبیعت است که به صورت درونی و باطنی و ناپایدار در آدمی به کار می رود که با بصیرت درک می شود .اخلاق در میان اندیشمندان اسلامی صفات نفسانی راسخ و پایداری است که موجب می شود افعالی متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نیاز به تامل از آدمی صادر شود .از طرفی
تربیت یک فرایند پیوسته و مستمر است به منظور تزکیه و تهذیب افراد، آموزش و پرورش استعدادهای آن ها برای رسیدن به
هدف نهایی خلقت، که در آیین ما همان قرب الهی می باشد .در
اسلام تربیت به عنوان حقی برای کودکان و تکلیف و وظیفه ای برای والدین بیان شده است .هیچ انسانی در هیچ مرحله از زندگی خویش نمی تواند از
تربیت و
هدایت مربی بی نیاز باشد .انسان تنها موجودی است که به اذن خدا، اختیار معماری شخصیت خویش را به دست دارد و می تواند ابعاد وجودی و
جایگاه خود را در میان سایر موجودات تعیین کند .سرنوشت انسان، معدلی از خصلت های خوب و بدی است که با آن ها زندگی می کند، می اندیشد، قضاوت می کند، تصمیم می گیرد و رفتار می کند .لذا خوشبختی و بدبختی اش بر اساس همین صفات رقم می خورد .دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگری با چالش های مختلف اخلاقی و تربیتی روبه روست، انحطاط و
بحران ها که در جوامع به چشم می خورد معرف این نکته است که نظام های تربیتی در این جوامع درزمینه اخلاقی و تربیتی به بی راهه کشیده شده اند .در چنین شرایطی انسان معاصر با
بحران های فراوانی روبه روست که هر یک به
تنهایی مشکلات فراوان روحی روانی و معنوی را برای او ایجاد خواهد کرد، مهم ترین عامل این
بحران ها دوری از مکتب و گرایش های اصیل دینی است .دین
اسلام با داشتن
فرهنگ غنی معارفی، در دو پایگاه عظیم
قرآن و عترت به خوبی از عهده این معضلات برآمده است .سیره و سخن معصومان ع در کنار قرآن، ارزشمندترین میراث فرهنگی
اسلام است که هر فرد
مسلمان در سایه آن می تواند با
بحران های مزبور مقابله کرده، راه پیش گیری و درمان آن را بیاموزد .در این میان سیره و سخن امام علی ع همانند وجودش چون دری گران بها در بین معارف اسلامی می درخشد .در میان مسائل مربوط به
روح و روان انسان، مسئله
اخلاق و
تربیت دارای اهمیت زیادی می باشد .امام علی ع با گفتار و رفتار خویش همواره
تربیت و
اخلاق مخاطب را
هدف اصلی خویش می دانست .با نگاه جزئی به نهج البلاغه می یابیم که حضرت تا چه اندازه به تبیین و ترویج اخلاقیات اهتمام ورزیده اند.