یکی از مهمترین بحث های تاثیرگذاری که امروزه در برنامه ریزی آموزشی و به طور کلی در آموزش و پرورش مطرح است تمرکز زدایی است . بحثی که باید پاسخگوی سوالاتی مانند: چه کسی واقعا باید راجع به آموزش عمومی ،
برنامه درسی و تحصیل تصمیم بگیرد یا اینکه چه کسی باید هزینه آن را پرداخت کند، می باشد. در شرایط فعلی در بسیاری از کشور ها و حتی در کشورهایی که به میزان زیادی از نظام
متمرکز برخوردارند، میل به تمرکز زدایی به عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار در جهت کاهش هزینه های عمومی و افزایش کارآمدی در استفاده از منابع ، نیروی انسانی و برنامه مورد توجه قرار گرفته است . در این پژوهش سعی بر آن شده است که پس از ارائه تعاریف ، اصطلاحات، تاریخچه و تحقیقات انجام شده در این زمینه به روش توصیفی و کتابخانه ای، به بررسی
تمرکززدایی از جنبه های مختلف بپردازیم . در نهایت این نتیجه حاصل شد که یکی از راه های مهم پایان دادن به مشکلات پیچیده آموزش و پرورش، اصلاح و تبدیل روش های ناکارآمد به روش های جدید تمرکزگریز است که باعث هویت بخشیدن به مدارس نیز خواهد شد و همچین
تمرکززدایی به دلیل ناکارآمدی سیستم های
متمرکز بسیار ضروری می باشد.