با توجه به تحلیل تاریخ شفاهی در کلاس ممکن است یک سری دانش آموزان باشند که از لحاظ یادگیری دچارمشکل باشند نمی توان به چنین دانش آموزانی عقب مانده گفت چون این دانش آموزان می توانند در مدارسعادی درس بخوانند اما دارای ضعف در حافظه و دقت و توجه هستند و در کلاس ممکن است پرخاشگری کنند وچون خودشان توانایی یادگیری سریع ندارند حوصله آن ها سر می رود و حواس دوستانشان را در کلاس پرت میکنند در انجام این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که معلم باید اطلاعات لازم در زمینه مشکل این دانش آموزانکسب کند و فرایند تعلیم و تربیت را با یک سری اصول و فواعد پیش ببرد و سعی کند مطالب خواندنی را برایدانش آموز آسان تر کند و مطالب را در کلاس تکرار کند و در ابتدا تکالیف کمتری را به دانش آموز بدهد و سپسکم کم شروع کند بصورت تدریجی تکالیف را زیادتر و سطح آن ها را بالا برد معلم سر کلاس دانش آموزان راگروهبندی کند و از اعضای گروه بخواهد که با هم کار کنند و درس را یاد بدهند به این شیوه شیوه یادگیریهمکارانه می گویند و حتی می توان بصورت خصوصی در کلاس برای هکلاسی های خود که درس را اندکی دیرترمتوجه شدند. یاد بدهند. هنگام پاسخگویی دانش آموز خود را یاری دهد و برای انجام تکالیفش به او حق انتخاببدهد تا هر کدام را که علاقه دارد انجام دهد بنابراین باید به گونه ای فرایند یادگیری را ادامه دهد تا بتواند مشکلرا به مرحله ی حل برساند و نهایت تلاش خود را به کار گیرد تا دانش آموز درس را متوجه شود. معلم در اینمراحل نیازمند همکاری والدین دانش آموز است تا برنامه های معلم به نتیجه برسد و باید وضعیت دانش آموز رازمانی که در خانه است را به معلم گزارش کنند و در خانه هنگام انجام تکالیف و درس خواندن در کنار فرزندشانباشند و او را راهنمایی کنند.