رهبری موضوعی است که از دیرباز نظر پژوهشگران و عامه مردم را به خود جلب کرده است. پژوهشهای علمی درباره
رهبری صرفااز قرن بیستم آغاز گردید و محور اصلی بیشتر پژوهش ها، عوامل تعیین کننده اثربخشی
رهبری یا به عبارتی تحول آفرینی آنان بودهاست. نیاز به سبک
رهبری مناسب که بتواند فرهنگ سازمانی را در جهت پیشبرد اهداف سازمان تنظیم و اصلاح نماید، در توفیقسازمان، حیاتی به نظر میرسد . تحولات جدید در نظریه های رهبری، از نظریه های کلاسیک
رهبری کاریزماتیک به سمتنظریه های نئوکاریزماتیک سوق داده است. در نظریه های کلاسیک، رهبر فردی غیرمعمولی فرض میشد و پیروان را وابسته بهرهبری می دانست. نظریه های نوین بر
رهبری تحول آفرین تاکید دارد که به توسعه و توانمندسازی کارکنان جهت عملکرد مستقلتوجه میکند. قرن جدید امواج تازهای از تغییر را با خود به همراه آورده است. در محیط تازه باید سبک های تازه ای برای رهبریشناسایی شود.
رهبری تحولآفرین سبک مناسب
رهبری در عصر تحول دیجیتال و
رهبری دیجیتال سازمانی است . در ادبیات معاصررهبری و مدیریت سازمانی نظریه های
رهبری تحول آفرین به عنوان سرآمد تمامی نظریه ها در مقام توصیف فرآیندهای اثربخشیرهبری شهرت یافته است. این نظریه در عین حال توانسته است الگوی مناسبی را برای ایجاد تغییرات بنیادین و تحول در شاکلهبسیاری از سازمانهای امروزی ارائه دهند.