قرآن و سنت، از اساسی ترین منابع اسلام است ولی ویژگی هایی مشترک و خاص این دو سبب تمایز آنها شده است. از این رو دانشمندان جهان اسلام در مورد نسبت آن دو، مواضع مختلفی را اتخاذ کرده اند که بعضا در تقابل اند. قرآن محوری، سنت محوری، دوگانه محوری با دو رویکرد قران مدار و یا سنت مدار، به نظر سه نظریه ای است که تعیین کننده نوع رابطه کتاب و سنت است که هر کدام پیروانی برای خود دارد از این رو تقسیم چهارگانه آن توسط برخی از پژوهشگران معاصر، دقیق به نظر نمی رسد. اساسی ترین ملاکی که سبب تفکیک مواضع سه گانه میان دانشمندان شده، اعبتار صدوری و نیز عظمت و شرافت این دو منبع معرفتی نسبت به دیگری است. عملکرد
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و بیان برخی از نظریات ایشان، نسبت به این موضوع، موجب یک نوع خیزش، تضارب آراء و نیز تحول جدی در مراکز علمی در دوران معاصر شده است. این مقاله ضمن بررسی مواضع دانشمندان نسبت به موضوع مذکور به بررسی و تحلیل دیدگاه
علامه طباطبایی خواهد پرداخت. به نظر می رسد نظر
علامه طباطبایی نسبت به این موضوع، نظریه دوگانه محوری قران مدار، است و شاهکار
علامه طباطبایی که سبب تمایز دیدگاه ایشان از دیگران شده، نگاه و
رویکرد تاییدی ایشان نسبت به
روایات تفسیری است که به روش توصیفی–تحلیلی به آن پرداخته خواهد شد.