تفکر آرمانشهری نقش مهمی در تاریخ
طراحی شهری ایفا کرده است . حتی می توان گفت آرمانشهرها از جمله اولین طرحهای شهری بودهاند که در ذهن شکل گرفتند و اولین جرقه های شکل گیری شهرها و همچنین حرکت به سوی طراحی جامع شهرها بودهاند. اما امروزه نوعی بدبینی نسبت به این تفکر پدید آمده است و خیالپردازی برای آینده شهرها رونق گذشته را ندارد. درحالی که
خیال عنصر مهمی برای حفظ امید در جامعه و رشد آن است . هدف تحقیق حاضر بررسی علل این بدبینی و همچنین بررسی اهمیت و نقش تفکر آرمانشهری در بهبود آینده شهرهاست . به این منظور در این مقاله پس از بیان تعریفی از آرمانشهر، میزان تاثیر آرمانشهرهای گذشته بر شهرهای امروز، علل بدبینی به
آرمانشهر و نسبت آن با
ایدئولوژی براساس مطالعات پیشین ذکر شده است . سپس با مقایسه این عوامل نقش آرمانشهرها در تغییرات و رشد شهری بررسی شده است .
آرمانشهر همچون هر ایده دیگری هم می تواند به رشد شهر کمک کند و هم می تواند جلوی رشد دیگر ایدهها را بگیرد. چراکه
آرمانشهر اگرچه خیالی برای بهتر شدن وضع موجود است اما همیشه امری دست نیافتنی است و با توجه به کثرتها و تضادهای شهر هیچ ایدهای به تنهایی نمی تواند شهر را به وضعیتی ایدهآل تبدیل کند. با وقوف به این دست نیافتنی بودن آرمانشهرها، روند دیالکتیک از
اتوپیا به توپیا و به عکس سریع تر طی می شود و رشد شهر با موانع کمتری روبه رو خواهد بود.