تاثیر تئوری های جرم شناسان غربی پیرامون جرایم خشونت بار بر قوانین کیفری ایران abstract
افزایش روزافزون جرم های خشونت بار و عدم اثربخشی برنامه های اصلاح و درمان در پیش گیری از جرایم خشونت بارجرم شناسان، حقوق دانان و جامعه شناسان را بر آن داشته تا به دنبال راه حلی برای خروج از این بن بست باشند. ظهورجنبش های بازگشت به کیفر را شاید بتوان به عنوان کلید معمایی دانست که موجبات ترس و وحشت شهروندان و اختلال در امنیتروانی جامعه را فراهم آورده است. امروزه اتخاذ تدابیر و ضمانت اجراهای مشدد و سرکوبگرانه، رویکردی سخت گیرانه بهسیاست جنایی نوین بخشیده است.
سیاست جنایی نوین در پوشش پیش گیری از بزه کاری، وضع فانون های جزایی تشدید یافتهو اعمال کیفرهای سنگین بر مرتکبین جرم های خشونت بار را به تاسی از تئوری های جرم شناسی که به نوعی رویکرد سختگیرانهدارند به عنوان راه کار جهت برون رفت از فضای ناآرام جنایی امروزی پیش بینی می نماید. بررسی و مطالعه نظریه های عدالتاستحقاقی، عدالت سنجشی و سیاست سلب توان بزه کاری که بارقه هایی از جنبش بازگشت به کیفر و عدم تساهل در برابرمجرمان خشن هستند ما را به این امر رهنمون می سازند که
سیاست جنایی نوین در کشورهای غربی و ایران با طرد و خنتی سازیمرتکبین جرم های خشونت بار، می کوشد تا جوی مساعد و به دور از ترس از بزه دیده واقع شدن، ایجاد و پایه های حاکمیتعدالت کیفری را بر جامعه تحکیم نماید. در واقع با تحلیل توصیفی و نظری سیاست ها و راهبردهایی که نظریات جرم شناسیغربی بر سیستم عدالت کیفری ایران بازتاب نموده اند به این نتیجه دست خواهیم یافت که پیش گیری از رخداد و بازرخدادجرم های خشونت بار، غالبا با رویکردی سختگیرانه و قهرآمیز میسر می-باشد.