تحلیل جامعه شناختی پدیده مرزنشینی و مخاطرات زندگی مرزنشینان کردستان ایران(مطالعه آثار جسمانی - روانی کولبری در شهرستان بانه و مریوان) abstract
یکی از پدیدههایی که امروزه در جامعه ایران به واسطه اعمال سیاست های تمرکزگرایی ، تولید فضا و عدم توجه به حاشیه نمود یافته است ، پدیده
مرزنشینی است . به تبع پیروی از منطق تمرکزگرایی در اقتصاد و سیاست منتج از دولت - ملت مدرن و بازتولید آن، هر چه از مرکز به حاشیه رفته ، فقر، بیکاری و نابرابری بیشتر شده است . مرز و
مرزنشینی به عنوان برساخته ای اجتماعی و به مثابه فضایی تولید شده، برساخت پدیده
کولبری را در مناطق مرزی کردستان به دنبال داشته است . در واقع ، مرز به مثابه فضا، از جنبه سرزمینی محض خارج شده و به عنوان برساخته ای سیاسی - اجتماعی و محیطی قلمداد می گردد. در این فضای مذکور، کنشگران مرزی به واسطه شرایط علی حاکم از جمله ضعف بخش کشاورزی ، نبود صنعت و اشتغال صنعتی و ضعف اشتغال گردشگری ، تنها مفر را استفاده از توانایی های جسمی خود یافته و به
کولبری روی آوردهاند. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش قومنگاری انتقادی ، به تحلیل پیامدهای جسمانی - روانی حاصل از
کولبری به عنوان مولفه های مخاطرات زندگی در مرز پرداخته شده است . جامعه مورد مطالعه ، مرزنشینان شهرستان بانه و مریوان هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی ۵۶ نفر از افراد مطلع و درگیر در پدیده
کولبری به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته ها به روش تحلیل زمینه محور و کدگذاری باز و محوری بیان شدهاند؛ به طوری که با استناد به نظر پاسخگویان ۳۱ مفهوم و ۳ مقوله محوری از جمله : بدن به مثابه یک دارایی ، تحقیر و توهین و هراس از آینده در سه دسته طبیعی ، امنیتی و سختی شرایط کار به عنوان پیامدهای جسمانی - روانی حاصل از
کولبری و زندگی در مرز شناخته شدهاند. قطع نخاع شدن، سقوط از بلندی و ارتفاع، یخ زدگی و سرمازدگی ، مارگزیدگی ، انفجار مین و ... از جمله پیامدهای جسمانی
کولبری است که تنها دارایی آنان که بدنشان است را تهدید می کند. تهدیدات جانی مذکور، در بعد روانی نیز نوعی ترس و هراس از آینده را ایجاد می نماید. شغلی که هر لحظه امکان کشته شدن و قطع عضو در آن وجود دارد، سبب هراس دایمی در فرد و خانواده او می شود و از لحاظ روانی خانواده او را درگیر ترس مداوم از سلامتی تنها نانآورشان می نماید.